لغت دوم از درس ۳ کتاب ۵۰۴ Minimum /’mɪnɪməm/ The least possible amount; the lowest amount کمترین مقدار ممکن، پایین ترین مقدار Studies show that adults need a minimum of six hours of sleep. مطالعات نشان می دهند که بزرگسالان حداقل به شش ساعت خواب نیاز دارند. The minimum charge for a telephone, even if no calls are made, is about …
Read More »Tag Archives: 504 Absolutely Essential Words
Typical-504-3-1
لغت اول از درس ۳ کتاب ۵۰۴ Typical / ‘tɪpɪkl / Usual; of a kind معمولی The sinister character in the movie wore a typical costume, a dark shirt, loud tie, and tight jacket. شخصیت پلید فیلم، لباسی معمولی، پیراهنی تیره، کراواتی بلند و یک کت تنگ به تن داشت. The horse ran its typical race, a slow start …
Read More »۲-۱۲-Wager-504
لغت دوازدهم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Wager /’weɪdʒə(r)/ Bet شرط I lost a small wager on the Super Bowl. من شرط کوچکی را در «سوپر بول» باختم. After winning the wager, Tex treated everyone to free drinks. بعد از اینکه «تکس» در شرطبندی برنده شد، همه را به نوشیدنی مجانی مهمان کرد. It is legal to make a wager in the …
Read More »Tempt-504-2-11
لغت یازدهم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Tempt /tempt / Try to get someone to do something; test; invite تلاش به وادار کردن کسی به انجام کاری، امتحان کردن، دعوت کردن، وسوسه کردن A banana split can tempt me to break my diet. دسر موز می تواند مرا وسوسه کند تا رژیم غذایی ام را بشکنم. The sight …
Read More »Sinister-504-2-10
لغت دهم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Sinister/ ‘sɪnɪstə(r)/ Evil; wicked; dishonest; frightening پلید، پست، متقلب، وحشتناک The sinister plot who cheated the widow was uncovered by the police. دسیسه ی شوم فریب زن بیوه توسط پلیس برملا شد. When the bank guard spied the sinister-looking customer he drew his gun. زمانی که نگهبان بانک متوجه مشتری به …
Read More »Shriek-504-2-9
لغت نهم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Shriek / ʃrɪːk / Scream جیغ زدن، جیغ The maid shrieked when she discovered the corpse. وقتی خدمتکار جنازه را پیدا کرد، جیغ کشید. With a loud shriek, Ronald fled from the room. با یک جیغ بلند «رونالد» از اتاق گریخت. Facing the peril of the waterfall, the boatman …
Read More »Recline-504-2-8
لغت هشتم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Recline/ rɪ’klaɪn/ Lie down; stretch out; lean back خوابیدن، دراز کشیدن، لم دادن Richard likes to recline in front of the television set. «ریچارد» دوست دارد جلوی تلویزیون دراز بکشد. After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb. بعد از اینکه «ماکسین» یک …
Read More »Peril-504-2-7
لغت هفتم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Peril / ‘perəl/ Danger خطر The haunter was abandoned by the natives when he described the peril that lay ahead of them. زمانی که شکارچی برای افراد بومی توضیح داد چه خطری پیش روی آنهاست، او را ترک کردند. There is great peril in trying to climb the mountain. در تلاش برای …
Read More »Numb-504-2-6
لغت ششم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Numb / nʌm/ Without the power of feeling; deadened بدون قدرت احساس، کرخت My fingers quickly became numb in the frigid room. انگشتانم در اتاق خیلی سرد به سرعت بی حس شدند. A numb feeling came over Mr.Massey as he read the telegram. وقتی که آقای «ماسی» تلگراف را خواند، بی حسی …
Read More »Inhabit-504-2-5
لغت پنجم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Inhabit / ɪn’hæbɪt/ Live in اقامت داشتن در Eskimos inhabit the frigid part of Alaska. اسکیموها در بخش بسیار سرد آلاسکا زندگی می کنند. Because Sidney qualified, he was allowed to inhabit the vacant apartment. چون «سیدنی» واجد شرایط بود، اجازه یافت تا در آپارتمان خالی اقامت کند. Many crimes are committed each …
Read More »