لغت دوم از درس ۳ کتاب ۵۰۴
Minimum /’mɪnɪməm/
The least possible amount; the lowest amount
کمترین مقدار ممکن، پایین ترین مقدار
Studies show that adults need a minimum of six hours of sleep.
مطالعات نشان می دهند که بزرگسالان حداقل به شش ساعت خواب نیاز دارند.
The minimum charge for a telephone, even if no calls are made, is about 30$ a month.
کمترین هزینه ی تلفن، حتی اگر هیچ مکالمه ای انجام نشود، حدود بیست دلار در ماه است.
Congress has set a minimum wage for all workers.
کنگره ی آمریکا حداقل دستمزد را برای تمام کارگران وضع کرده است.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: مینیموم تو فارسی متدواله یعنی کمترین مقدار!
کدینگ۲: مانی موم می خوره واسه همین کمترین وزن رو توی همه آدما داره.
کدینگ۳: کمترین چیز توی ریاضی اینه که مینیمم گرفتن رو بلد باشی.