Proverb #85
ضرب المثل هشتاد و پنجم:
Curiosity killed the cat
فضولی موقوف
ترجمه تحت الفظی و ظاهری: کنجکاوی گربه را به کشتن داد.
معادل فارسی: فضولی موقوف!
ضرب المثل “فضولی موقوف” در زبان فارسی به مفهوم ممانعت و جلوگیری از فضولی کسی است که قصد سرک کشیدن و یا کسب اطلاعاتی در زمینه خاص از کسی یا چیزی را داشته باشد. در اصطلاح عامیانه فضول به کسی گفته می شود که می خواهد در همه چیز دخالت کند و به همه جا سرک بکشد که در فرهنگ ما ایرانی ها نیز جزو صفات ناپسندیده انسانی محسوب می شود. یکی از دلایل فضولی می تواند حس کنجکاوی باشد که شخص فضول داد و به دلیل داشتن چنین حسی می خواهد از همه چیز و همه کس در اطراف خود مطلع و آگاه باشد. حس کنجکاوی که در زبان انگلیسی با استفاده از واژه ی “Curiosity” بیان می شود در ضرب المثل “Curiosity killed the cat” نیز استفاده شده است که در واقع با استفاده از این واژه به شخص فضول به صورت غیر مستقیم هشدار داده می شود که فضولی نکند و مشغول کار و زندگی خودش باشد. به عبارت دیگر در زبان انگلیسی برای نکوهش کردن این خصیصه زشت انسانی مانند زبان فارسی بطور مستقیم به طرف هشدار داده نمی شود و با بیان این عبارت، بصورت کنایه ای به شخص فضول هشدار داده می شود که دست از فضولی خود بردارد، در غیر این صورت همانطور که در معنی ظاهری این ضرب المثل که در بالا به آن اشاره شد می کنید “کنجکاوی گربه را به کشتن داد” و ممکن است چنبن تبعات بدی برای شخص فضول نیز به همراه داشته باشد. یعنی در این اصطلاح با مقایسه کردن شخص فضول با گربه که یکی از کنجکاوترین و شناخته شده ترین حیوانات اهلی است او را از انجام این کار منع کرده و می ترسانند.
شاید قرار دادن عبارت “فضولی موقوف” در لیست ضرب المثل های زبان فارسی کار درستی نباشد یعنی بیشتر به نظر می آید که این عبارت به صورت یک عبارت اصطلاحی عامیانه باشد اما به دلیل آنکه معادل آن در زبان انگلیسی یک ضرب المثل می باشد بنده هم آن را در لیست ضرب المثل ها قرار دادم در حالیکه خود این عبارت “فضولی موقوف” در زبان فارسی می تواند به عنوان یک عبارت اصطلاحی عامیانه تلقی گردد. بنابراین بهتر است خواننده این مطلب نیز این نکته را در ذهن خود داشته باشد. با این وجود معانی و مفاهیمی که از ضرب المثل “Curiosity killed the cat” در زبان انگلیسی قابل استنباط است عبارتند از:
- کنجکاوی بیش از حد می تواند به شرایط خطرناک منجر شود
- پیجویی و کنجکاوی زیاد می تواند شخص را به دردسر بندازد
- رفتار فضولانه و کنجکاوانه می تواند مضر باشد
ریشه این ضرب المثل در زبان انگلیسی به سال ۱۵۹۸ برمی گردد که اولین بار در نمایشنامه ی بن جانسون (Ben Jonson’) به نام “Every Man in His Humour” مورد استفاده قرار گرفت . البته شکل ظاهری و عبارت اصلی که برای بیان این ضرب المثل در ابتدا مورد استفاده قرار می گرفت به صورت عبارت “care killed the cat” بود که در آن واژه “care” بیشتر به مفهوم نگرانی یا غم و اندوه بود. بنابراین کم کم به مرور زمان واژه “care” در این ضرب المثل جای خود را به واژه “Curiosity” داد که معنا، مفهوم، و کاربرد به مراتب بهتری نسبت به نسخه قبلی خود داشت و بیشتر در میان عامه مردم مورد استفاده قرار گرفت.
در زبان انگلیسی برای بیان عبارتی مشابه با همین مفهوم عبارت “فضولی موقوف”، از عبارت های اصطلاحی مشابه دیگری نیز استفاده می شود که البته بیشتر به معنی “به شما ربطی ندارد” و یا “حواست به کار خودت باشد” می باشند و بیشتر به صورت عامیانه و محاوره ای بکار می روند، که مهمترین آنها عبارتند از:
- None of your business
- None of your jaw
- None of your concern
- None of your cheek
- Mind your business
برای درک بهتر معنا و مفهوم این ضرب المثل در زبان انگلیسی به توضیحات چند دیکشنری در مورد آن به همراه چندین مثال مرتبط توجه کنید:
Curiosity killed the cat:
Being Inquisitive can lead you into an unpleasant situation.
کنجکاوی می تواند شما را به وضعیت ناخوشایندی ببرد.
It’s best to mind one’s own business.
بهتر است شخص سرش به کار خودش باشد (و در امورات دیگران دخالت و فضولی نکند).
Cambridge:
It is said to warn someone not to ask too many questions about something
از این عبارت برای هشدار دادن به کسی استفاده می شود که سؤالات زیادی را درباره چیزی نپرسد.
Oxford:
Being inquisitive about other people’s affairs may get you into trouble.
کنجکاوی در مورد امور دیگران ممکن است باعث ناراحتی شما شود.
برای درک بیشتر این ضرب المثل به چند مثال توجه کنید:
Julia: How did you buy all that things in a day?
Kate: Curiosity killed the cat!
جولیا: چگونه آن همه خرید را در یک روز انجام دادی؟
کیت: فضولی موقوف!
John was very worried about his son’s money that he had, and asked him where he got so much money, but all he said was that curiosity killed the cat.
جان بسیار نگران پولی بود که پسرش داشت و از او پرسید که آن همه پول را از کجا گرفته، اما همه آنچه که او گفت این بود که فضولی موقوف!
When he started asking some questions about his new boss, they warned him that curiosity killed the cat.
وقتی او شروع به پرسیدن سوالاتی درباره رئیس جدید خود کرد، آنها به او هشدار دادند که فضولی نکند (زیرا فضولی موقوف!)
Her friend asked her “where are you going?” so “Curiosity killed the cat, dear. You’ll find out soon”‘ She replied her friend.
دوستش پرسید: “کجا میروی؟” بنابراین او به دوستش جواب داد: “فضولی موقوف، عزیزم، به زودی خواهی فهمید”.
She offended her friend by asking so many personal questions— she must know that curiosity killed the cat, after all.
او دوستش را با پرسیدن بیش از حد سوالات شخصی دلخور کرد. او باید بداند که اجازه فضولی ندارد، (زیرا فضولی موقوف است).
برای دیدن و مطالعه پست های مشابه و ضرب المثل های بیشتر، اینجا را کلیک کنید.
و برای خواندن اصطلاحات کاربردی زبان انگلیسی، اینجا را کلیک کنید.