لغت چهارم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Frigid / ‘frɪdʒɪd/ Very cold خیلی سرد It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge. برای مردها بسیار سخت بود که تمام طول زمستان خیلی سرد را در دره ی «فورج» سپری کنند. The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his …
Read More »Tag Archives: 504 Absolutely Essential Words
Dismal-504-2-3
لغت سوم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Dismal/ ‘dɪzməl / Dark and depressing تاریک و دلگیر When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day. زمانی که هوا خیلی گرفته است، گاه تمام روز را در رختخواب می مانم. I am unaccustomed to this dismal climate. به این آب و هوای گرفته عادت ندارم. …
Read More »Conceal-504-2-2
لغت دوم از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Conceal / kən’siːl / Hide پنهان کردن Tris could not conceal his love for Gloria. «تریس» نتوانست عشقش به «گلوریا» را پنهان کند. Count Dracula concealed the corpse in his castle. «کنت دراکولا» جنازه را در قلعه اش پنهان کرد. The money was so cleverly concealed that we were forced to abandon …
Read More »Corpse-504-2-1
لغت اول از درس ۲ کتاب ۵۰۴ Corpse / kɔːps / A dead body, usually of a person جسد، معمولاً موبوط به شخص When given all the data on the corpse, Columbo was able to solve the murder. زمانی که تمام اطلاعات مربوط به جسد به «کلومبو» داده شد، توانست جنایت را کشف کند. The corpse was laid to rest in …
Read More »Qualify-504-1-12
لغت دوازدهم از درس ۱ کتاب ۵۰۴ Qualify / ‘kwɑlɪfaɪ / Become fit; show that you are able صلاحیت داشتن، واجد شرایط بودن I am trying to qualify for the job that is now vacant. سعی می کنم برای شغلی که در حال حاضر بلاتصدی است، واجد شرایط بشوم. Since Pauline can’t carry a tune, she is sure …
Read More »Bachelor-504-1-11
لغت یازدهم از درس ۱ کتاب ۵۰۴ Bachelor / ‘bætʃələ / A man who has not married مردی که ازدواج نکرده است، مجرد My brother took an oath to remain a bachelor. برادرم قسم خورد که مجرد باقی بماند. In the movie the married man was mistaken for a bachelor. در فیلم، مرد متأهل با فردی مجرد اشتباه گرفته شد. …
Read More »Unaccustomed-504-1-10
لغت دهم از درس ۱ کتاب ۵۰۴ Unaccustomed /ˌʌn.əˈkʌs.təmd/ not used to something به چیزی عادت نداشتن، نا مأنوس Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida’s heat. چون «کلود» اهل آلاسکا بود، به گرمای فلوریدا عادت نداشت. The king was unaccustomed to having people disobey him. پادشاه به داشتن مردمی که از او سرپیچی کنند، عادت نداشت. Unaccustomed as he was to …
Read More »Data-504-1-9
لغت نهم از درس ۱ کتاب ۵۰۴ Data /’deɪtə/ Facts; information حقایق، اطلاعات، داده The data about the bank rubbery were given to the F.B.I. حقایق مربوط به سرقت از بانک به اف. بی. آی داده شد. After studying the data, we were able to finish our report. پس از بررسی اطلاعات، توانستیم گزارشمان را تمام کنیم. Unless …
Read More »Gallant-504-1-8
لغت هشتم از درس ۱ کتاب ۵۰۴ Gallant / gə’lɑnt ‘gælənt, gə’lænt / Brave; showing respect for women شجاع، کسی که برای خانم ها احترام نشان می دهد، زن نواز The pilot swore a gallant oath to save his buddy. خلبان دلیرانه سوگند یاد کرد تا دوستش را نجات دهد. Many gallant knights entered the contest to win the princess. شوالیه های شجاع …
Read More »Hardship-504-1-7
لغت هفتم از درس ۱ کتاب ۵۰۴ Hardship / ‘hɑrdʃɪp /’hɑː- / Something that is hard to bear; difficulty سختی و دشواری The fighter had to face many hardships before he became a champion. جنگجو پیش از آنکه قهرمان شود، مجبور بود با سختی های زیادی روبرو شود. Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another. «ابی …
Read More »