رفتن به کنسرت
Venue
محل، جاهایی مثل رستوران، بار، سالن …
Small, intimate venue
یه جای کوچیک خودمونی
Nose-bleed
خیلی دور یا خیلی بالا (اگه به ارتفاعات بالا بریم امکان خونریزی بینی هستش)
It’s not a big amphitheater where you can’t even see the band from the nose-bleed section.
کنسرت توی جاهایی مثل آمفی تئاتر نیست که حتی از بلند تری جاش هم نتونی گروه موسیقی رو ببینی!
Sell out
فروختن همه بلیط ها
Go on sale
حراج
I was sure that the tickets would sell out fast when they went on sale on Saturday.
من مطمئن بودم که بلیط ها به خاطر حراج روز شنبه همشون فروخته میشن.
Camp out
بیرون خانه خوابیدن
Box office
محل فروش بلیط، گیشه فروش بلیط، باجه
We grabbed a bite to eat
یه غذایی چیزی خوردیم (معمولا غذای کوچیک، فقط برای رفع گشنگی)
Hang out
وقت گذرانی و صحبت با دیگران
Nothing got out of hand
همه چیز سر جاش بود، مشکلی پیش نیومد
We didn’t get hassled by cops
پلیسا اذیتمون نکردند (بخاطر بیرون جلوی گیشه بلیط خوابیدن)
Die-hard fan
طرفدار
It paid off
موفق شدیم
Brave the elements
بیرون رفتن در هوای نامطلوب
??????????????????