در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی و ارائه می کنم که در آنها از واژه “Suspect” و “Suspicion” به ترتیب به معنی “مشکوک” و “شک” استفاده شده است. ابتدا به واژه “Suspect” می پردازیم که از لحاظ گرامری دارای ۳ نقش فعل، اسم، و صفت می باشد معنی این واژه به تنهایی و بدون ترکیب شدن با واژه های دیگر در خیلی از فرهنگ لغت های انگلیسی به صورت زیر آمده است:
Suspect:
بدگمان شدن از ، ظنین بودن از ، گمان کردن ، شک داشتن ، مظنون بودن ، مظنون ، موردشک
Suspect:
■ verb /sə’spɛkt/
believe (something) to be probable or possible. believe (someone) to be guilty of a crime or offence, without certain proof.
doubt the genuineness or truth of.
■ noun /’sʌspɛkt/ a person suspected of a crime or offence.
■ adjective /’sʌspɛkt/ possibly dangerous or false.
Source: Oxford
نکته دیگر در مورد این واژه این است که همانطور که از توضیحات فوق مشاهده می کنید، تلفظ آن در نقش های گرامری مختلف با هم فرق می کند. یعنی اگر این واژه در نقش اسمی ظاهر شود به صورت /sə’spɛkt/ (یا به زبان فارسی بصورت سسپکت) تلفظ می شود و اگر در نقش اسم و یا صفت ظاهر شود به صورت /sʌspɛkt / (یا به زبان فارسی بصورت ساسپکت) تلفظ می گردد.
صرف این دو واژه در اشکال دیگر آن به صورت جدول زیر می باشد:
فعل | مشکوک بودن (به چیزی یا کسی) | Suspect |
صفت | مشکوک | Suspect
Suspicious |
قید | با شک و تردید | Suspiciously |
اسم | انسان مشکوک | Suspect |
اسم | شک و تردید، بدگمانی | Suspicion |
این لغت با ترکیب با عبارات، حروف اضافه، و واژه های دیگر اصطلاحاتی را تشکیل می دهد که معانی کاملا متفاوتی با هم دارند. در اینجا لیستی از این اصطلاحات (Expressions)، و هم آیی ها (Collocations)ی مربوط به واژه “Suspect” را که یکی از کاربردی ترین لغات زبان انگلیسی می باشد تقدیم شما می کنم که امیدوارم مفید واقع شود:
بدگمان شدن از ، ظنین بودن از ، گمان کردن ، شک داشتن ، مظنون بودن ، مظنون ، موردشک |
Suspect |
دستگیری یک مظنون، بازداشت کردن یک متهم مشکوک | arresting a suspect |
مظنون اصلی، فردی که به احتمال زیاد مرتکب جرمی شده باشد | prime suspect |
احضار یک مظنون، نگه داشتن یک مظنون در زندان | remand a suspect |
فراخوانی مظنونین، دستگیری افرادی که مظنون به ارتکاب جرمی هستند | round up suspects |
فرد مظنون به قتل، بر این باور بودن که شخصی مرتکب قتل شده است | suspect a person of murder |
مشکوک، مورد ظن و گمان | open to suspicion (Idiom) |
مشکوک بودن به کسی یا چیزی | have doubts about |
حال پس از توضیحات مربوط به واژه “Suspect” ، به واژه “Suspicion” می پردازیم که از لحاظ گرامری دارای نقش اسم می باشد معنی این واژه به تنهایی و بدون ترکیب شدن با واژه های دیگر در خیلی از فرهنگ لغت های انگلیسی به صورت زیر آمده است:
Suspicion :
Suspicion:
a feeling that something is possible or likely. a feeling or belief that someone is guilty of an illegal or dishonest action.
cautious distrust.
a very slight trace: a suspicion of a smile.
Source: Oxford
این لغت با ترکیب با عبارات، حروف اضافه، و واژه های دیگر اصطلاحاتی را تشکیل می دهد که معانی کاملا متفاوتی با هم دارند. در اینجا لیستی از این اصطلاحات (Expressions)، و هم آیی ها (Collocations)ی مربوط به واژه “Suspicion” را که یکی از کاربردی ترین لغات زبان انگلیسی می باشد تقدیم شما می کنم که امیدوارم مفید واقع شود:
ظن به ارتکاب جرم ، بدگمانى ، سوء ظن ، تردید ، مظنون بودن | Suspicion |
فراتر از سوء ظن، کسی یا چیزی که خیلی مشکوک باشد | above suspicion |
سوء ظن برانگیخته شده ، همه را به خود مشکوک ساختن | aroused / arousing suspicion |
دستگیر شده با سوء ظن، به عنوان یک مظنون دستگیر کردن | arrest on suspicion of |
برانگیختن سوءظن، چیزی که بیانگر سوء ظن به چیزی یا کسی باشد | casting suspicion |
پرورش دادن افکار مشکوک در ذهن خود | harbor suspicion |
مشکوک، سوء ظن داشتن به کسی بر اساس جرم ادعا شده و ثابت نشده است | on suspicion |
سوء ظن معقول، دلیل خوبی داشتن برای مشکوک بودن به چیزی، داشتن سوء ظن بر اساس استدلال منطقی | reasonable suspicion |
سوژه سوء ظن، اعتقاد داشتن بر اینکه آتش عمدا روشن شده است | suspicion of arson |
مشکوک، مظنون به ارتکاب یک جرم | under suspicion |
برای دیدن اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند