در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی و ارائه می کنم که در آنها از واژه “Paint” به معنی “نقاشی کشیدن” و “رنگ کردن” استفاده شده است. واژه “Paint” از لحاظ گرامری هم نقش اسم، و هم نقش فعل را دارد. معنی این واژه به تنهایی و بدون ترکیب شدن با واژه های دیگر در خیلی از فرهنگ لغت های انگلیسی به انگلیسی به صورت زیر آمده است:
Paint :
Noun:
- Coloring colorant, tint, dye, stain, pigment, color.
Verb:
- Color, apply paint to, decorate, whitewash, emulsion, gloss, spray-paint, airbrush. e.g: simply paint the ceiling
- Daub, smear, spray-paint, airbrush. e.g: painting slogans on a wall
- Portray, picture, paint a picture of, depict, represent. e.g: Rembrandt painted his mother
- Tell, recount, outline, sketch, describe, depict, evoke, conjure up. e.g: you paint a very stark picture of the suffering
Source: Oxford dictionary
واژه “Paint” با ترکیب با عبارات، حروف اضافه، و واژه های دیگر اصطلاحاتی را تشکیل می دهد که معانی کاملا متفاوتی با هم دارند. در اینجا لیستی از این اصطلاحات (Expressions)، و هم آیی ها (Collocations)ی مربوط به واژه “Image” را که یکی از کاربردی ترین لغات زبان انگلیسی می باشد تقدیم شما می کنم که امیدوارم مفید واقع شود:
رنگ کردن ، نگارگرى کردن ، نقاشى کردن ، رنگ شدن ، رنگ نقاشى ، رنگ | Paint |
برنامه ای در کامپیوتر برای ایجاد و ویرایش فایل های گرافیکی که توسط شرکت نرم افزار سازی JASC ساخته شده است. |
Paint Shop Pro |
رنگ محلول در آب که از رنگدانه های پراکنده شده در یک رزین اکریلیک ساخته شده است. (رشته هنر) |
acrylic paint |
خیلی جدید و تازه |
as fresh as paint |
لایه ای از رنگ |
coat of paint |
رنگ امولسیون، رنگ لاتکس (در انگلیسی بریتیش) |
emulsion paint |
نقاشی با انگشت، نقاشی با استفاده از رنگ نرم که با دست های خالی و اغلب توسط کودکان کشیده می شود |
finger paint |
رنگ روغن ، نقاشی بر اساس رنگ روغنی پایه، رنگی که از رنگدانه و روغن ساخته شده است |
oil-based paint |
نقاشی با رنگ های روشن ، آثار هنری که با استفاده از رنگ های رنگارنگ بسازید |
paint in bright colors |
نقاشی با رنگ های تیره، آثار هنری را با استفاده از رنگ های تیره ساخته می شوند |
paint in dark colors |
نقاشی با رنگ های قرمز روشن، آثار هنری را با استفاده از رنگ های قرمز روشن ساخته می شوند |
paint in glowing colors |
با رنگ پوشاندن |
paint out |
بازدید از تمامی میخانه های یک شهر (اصطلاح خیابانی – اسلنگ) |
paint the town red |
ظرفی برای نگه داشتن رنگ یک هنرمند نقاش |
paint tube |
رنگ پایه، نوعی رنگ استفاده شده به عنوان پایه ای برای رنگ های دیگر |
primer paint |
برخی از رنگ های یک نقاشی که از بین رفته و یا پوسته پوسته شده است. |
some of the paint has scaled off |
شیطان آن طوری که نفاشی شده سیاه نیست، شیطان به آن اندازه ای که به تصویر کشیده شده، بد نیست |
the devil is not so black
|
رنگ هایی که جنگجویان در جنگ روی صورت خود پخش می کنند |
war paint |
رنگ خیس، رنگی که هنوز خشک نشده باشد |
wet paint |
پینتو – رنگ به رنگ – یک اسب عضلانی قدرتمند با ترکیب رنگی از سفید و رنگ های دیگر |
paint horse |
یک رنگ حاوی فسفر که در تاریکی می درخشد |
luminous paint |
رنگ پوستر، آبرنگ مات رنگ شده با صمغ که معمولا در قالب های شیشه ای فروخته می شود |
poster paint |
نوعی گیاه با رنگی روشن |
painted cup |
یک پارچه رنگارنگ که از جنوب ایالات متحده به پاناما پیدا شده است |
painted bunting |
زن فاحشه، نوعی پروانه مهاجر با بال های قهوه ای، نارنجی، سیاه و سفید |
painted lady |
نوعی گل وحشی با گلبرگ های سفیدی با بنفش که در شمال شرقی آمریکا می روید |
painted trillium |
نوعی لاک پشت آمریکایی که دارای لاک سیاه با حاشیه ای به رنگ زرد، قرمز، و زیتونی می باشد. |
painted turtle |
صحرایی در فلات بالا در شمال شرقی ایالت آریزونا |
Painted Desert |
تکنیکی در نقاشی که در آن رنگ بر روی بوم ریخته یا پرتاب می شود |
action painting |
روشی برای انتشار رنگدانه بر روی کاغذ، عمدتا با انگشتان دست ، همچنین به عکسی که به این شیوه آماده شود نیز اطلاق می گردد |
finger painting |
تصویری که با رنگ های روغن رنگ آمیزی شده باشد |
oil painting |
نقاشی و یا رنگ آمیزی روی دیوار |
wall painting |
برای دیدن اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند