لغت اول از درس ۳ کتاب ۵۰۴
Typical / ‘tɪpɪkl /
Usual; of a kind
معمولی
The sinister character in the movie wore a typical costume, a dark shirt, loud tie, and tight jacket.
شخصیت پلید فیلم، لباسی معمولی، پیراهنی تیره، کراواتی بلند و یک کت تنگ به تن داشت.
The horse ran its typical race, a slow start and a slower finish, and my uncle lost his wager.
اسب در یک مسابقه ای معمولی با شروعی کند و پایانی کندتر دوید وعمویم شرطش را باخت.
It is typical of the latecomer to conceal the real cause of his lateness.
پنهان کردن دلیل واقعی تأخیر از خصوصیات فردی بود که دیر می آمد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: تیپیکال تو فارسی متدواله یعنی رایج ، معمولی !
کدینگ۲: دوستم تیپ کلیش یه نوع تیپ معمولی و مخصوص خودش هست.