در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی می شود که در آنها از واژه “Warn” به معنی “هشدار دادن” استفاده شده است. واژه ی “Warn” از لحاظ گرامری تنها نقش فعل را دارد. معنی Warn در دیکشنری فارسی و انگلیسی بصورت زیر آمده است:
Warn:
هشدار دادن ، آگاه کردن ، اخطار کردن به ، تذکر دادن
معانی مختلفی که برای این واژه در فرهنگ لغت انگلیسی یه انگلیسی آکسفورد ذکر شده به همراه چندین مثال برای درک بهتر آن به صورت زیر می باشد:
Warn : / wôrn /
Verb
۱- Notify, alert, apprise, inform, tell, make someone aware, forewarn, remind; informal tip off, put wise.
e.g. Jack warned his son to go to school on time.
جک به پسرش هشدار داد که به موقع به مدرسه برود.
۲- Advise, exhort, urge, counsel, caution
e.g. The police officer warned me to fasten my seat belt.
افسر پلیس به من هشدار داد که کمربند ایمنی را ببندم.
Source: Oxford
واژه ی “Warn” که خود یک فعل می باشد معمولا با چهار حرف اضافه استفاده می شود که با آنها تشکیل Collocations (کالوکیشن یا همان هم آیی) می دهد. این کالوکیشن ها به ترتیب کاربرد و استفاده عبارتند از:
Warn of
Warn about
Warn against
Warn off
هشدار دادن ، آگاه کردن ، اخطار کردن به ، تذکر دادن |
Warn |
عبارتی تهدید آمیز – من به شما هشدار می دهم، من الان به شما می گویم تا شما هم بدانید، به شما هشدار داده شده است | I am warning you |
هشدار دادن به دلیل خاصی، توصیه و نصیحت کردن کسی، اعتراض به شدت نسبت به چیزی، توجه کسی را به خطری که ممکن است در کمینش باشد جلب کردن | warn against |
رنگ آمیزی آشکار و خیلی مشخص از یک حیوان (مانند یک حشره) که در صورت مشاهده موقعیت خطرناک توسط دشمنان احتمالی و برای رفتن به حالت تدافعی به این حالت در می آید | warning coloration |
یک نوار معمولا خاکستری در اطراف لبه بیرونی زمین بازی بیس بال برای آگاه ساختن بازیکنان بیسبال در زمانی که برای گرفتن توپ می دوند تا آنها را از محدوده زمین بازی مطلع سازد. | warning track / warning path |
نام شهری در ایالت هیوستن ایالات متحده آمریکا | Warner Robins |
اصطلاحی به مفهوم هشداردادن به کسی، | address a warning to |
توجه کردن ، احتیاط ، پیش بینى ، هوشیارى ، وثیقه ، ضامن ، هوشیار کردن ، اخطار کردن به | Caution |
مراقب بودن، حواس را جمع کردن برای مواجه با موقعیتی احتمالا خطرناک، احتیاط کردن | exercise caution |
عبارتی اصطلاحی برای نیاز به مراقبت و احتیاط هنگام بررسی چیزی، با احتیاط بررسی کردن، بررسی همراه با مراقبت و احتیاط مورد نظر | question under caution |