Tag Archives: English Learning

Idiom 30

ی اصطلاح کاربردی به معنی راه یا چاره ای گذاشتن یا نگذاشتن برای کسی: You left me no choice دیگه راهــی بـرام نذاشتی to leave sb a choice Offering sb a way to do sth. e.g. John left no choice for his wife but a divorce.  جان راهی (چاره ای) به جز طلاق برای همسرش نگذاشته بود.

Read More »

Test 68

I would be very interested in _____ for this job. (a) entering (b) working (c) applying (d) writing پاسخ صحیح : با توجه به معنی گزینه ها تنها گزینه c که به معنی ” درخواست دادن” ـه میتونه پاسخ صحیح باشه. گزینه A زمانی می توانست پاسخ درست باشه که حرف اضافه “for” بعدش وجود نداشت. معنی جمله: من علاقه …

Read More »

Vapor-504-4-1

لغت اول از درس ۴ کتاب ۵۰۴ Vapor /ˈveɪ·pər/ Moisture in the air that can be seen, fog, mist بخار هوا که می توان آنرا دید، مه، غبار   Scientists have devised methods for trapping vapor in bottles so they can study its make-up. دانشمندان برای گرم نگه داشتن بخار داخل بطری روش هایی را طراحی کرده اند که بتوانند …

Read More »

Idiom 29

اصطلاح بیست و نهم: Play it cool! ککت نگزه ! معنی، توضیحات، و مثال مربوط به این اصطلاح کاربردی: Play it cool To behave in a calm, controlled way, often intentionally appearing not to be interested in the thing that you very much want to get. e.g. Play it cool – don’t let them know how much you need the …

Read More »

Wholesale-504-3-12

  لغت دوازدهم از درس ۳ کتاب ۵۰۴ Wholesale/ ˈhəʊlˌseɪl / In large quantity; less than retail in price به میزان گسترده، کمتر از قیمت خورده فروشی، عمده فروشی   The wholesale price of milk is six cents a quart lower than retail.   قیمت عمده فروشی شیر در هر کو آرت ، شش سنت از قیمت خرده فروشی ارزانتر است . …

Read More »

Test 67

# Test 67 Application fees are usually _____, which means you don’t get your money back. (a) restituted (b) reimbursed (c) non-refundable (d) inexpensive پاسخ صحیح : با توجه به معنی گزینه ها تنها گزینه c که به معنی “غیر قابل استرداد” می باشد، میتونه پاسخ صحیح باشه. restituted به معنی سند و مدرک، reimbursed به معنی باز پرداخت ، …

Read More »

Devise -504-3-11

لغت یازدهم از درس ۳ کتاب ۵۰۴   Devise / dɪ’vaɪz / Think out; plan; invent اندیشیدن ، نقشه کشیدن ، ابداع کردن ، اختراع کردن   The burglars devised a scheme for entering the bank at night.  سارقان برای ورود به بانک در شب ، نقشه ای کشیدند.   I would like to devise a method for keeping my toes from becoming …

Read More »
آموزش مکالمه زبـان انگلیســی