لغت چهارم از درس ۱ کتاب ۵۰۴
Tact /tækt/
Ability to say the right thing.
توانایی گفتن سخن مناسب، تدبیر، کیاست
My aunt never hurts anyone’s feeling because she always uses tact.
خاله ام هرگز احساسات کسی را جریحه دار نمی کند، چون همیشه تدبیر به کار می برد.
By the use of tact, Janet was able to calm her jealous husband.
«ژانت» توانست با استفاده از تدبیر، شوهر حسودش را آرام کند.
Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness.
اگر تدبیر و تفکر بکار ببرید، دوستانتان شما را تحسین می کنند.
رمزها و کدهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: آدم عاقل و با سیاست باهات حرف میزنه، کتکت نمیزنه.
کدینگ۲: ورزشکار عاقل و با تدبیر، تک روی نمیکنه، بلکه با تکتیک تیمشو قهرمان میکنه .
کدینگ۳: آدمای با تاکتیک، تدبیر و کیاست زیادی دارن !