Miss Green had a heavy* cupboard* in her bedroom. Last Sunday she said, ‘I don’t like this cupboard in my bedroom. The bedroom’s very small, and the cupboard’s very big. I’m going to put it in a bigger room.’ But the cupboard was very heavy, and Miss Green was not very strong*. She went to two of her neighbours* and said, ‘Please carry the cupboard for me.’ Then she went and made some tea for them.The two men carried* the heavy cupboard out of Miss Green’s bedroom* and came to the stairs*. One of them was in front of the cupboard, and the other was behind it. They pushed and pulled for a long time, and then they put the cupboard down.’Well,’ one of the men said to the other, ‘we’re never going to get this cupboard upstairs.”Upstairs?’ the other man said. ‘Aren’t we taking it downstairs?’
ترجمه ی داستان به فارسی:
خانم گرین کابینت*سنگینی* در اتاق خوابش داشت. یکشنبه پیش گفت: من این کابینت را داخل اتاقخوابم دوست ندارم. اتاق خوابم خیلی کوچک و کابینت خیلی بزرگ است. من قصد دارم این (کابینت) را در اتاق بزرگتری قرار دهم. اما کابینت خیلی سنگین بود و خانم گرین خیلی قوی* نبود. او پیش دو تا از همسایههایش* رفت و گفت: لطفا کابینت را برای من حمل کنید*. بعد او رفت و برای آنها چای درست کند.آن دو مرد آن کابینت سنگین را از اتاقخواب* خانم گرین بیرون آورند و به سوی پلهها* رفتند. یکی از آنها در جلوی کابینت و دیگری در پشت کابینت بود. آنها برای مدت طولانی (کابینت را) هل دادن و کشیدند، و سپس کابینت را زمین گذاشتند.یکی از مردها به دیگری گفت: خوب، ما که نمی خواهیم کابینت را طبقه بالاببریم.مرد دیگر گفت: طبقه ی بالا؟ مگر نمی خواهیم آن رابه طبقه پایین ببریم.
Starred words:
**************
*heavy(adj)/ˈhevi/;weighing a lot
*cupboard (n)/ˈkʌbəd /;
cabinet
*strong(adj)/strɒŋ /;having physical power
*neighbour(n)/ˈneɪbə(r)/;a person who lives near you
*carry(v)/ˈkæri/;to take sb/sth from one place to another
*bedroom(n)/ˈbedruːm/;a room for sleeping in
*stair(n)/steə(r)/;a set of steps built between two floor
لینک دانلود فایل صوتی داستان