لغت دهم از درس ۴ کتاب ۵۰۴
Enormous / ɪˈnɔː.məs /
Extremely large; huge
بی نهایت بزرگ، عظیم
The enormous crab moved across the ocean floor in search of food.
خرچنگ عظیم الجثه ای در جستجوی غذا، در کف اقیانوس از این سو به آن سو حرکت می کرد.
Public hangings once drew enormous crowds.
اعدام های عمومی زمانی اجتماعات عظیمی را به سوی خود جلب می کرد.
The gallant knight drew his sword and killed the enormous dragon.
شوالیه ای دلاور شمشیرش را بیرون کشید و اژدهای عظیم الجثه ای را کشت.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اینا رو ماوس کامپیوترم خورده واسه همین خیلی بزرگ شده .
کدینگ۲: این آرم ماست که می بینی انقدر بزرگه.
کدینگ۳: اینا رو ماست بهشون دادن که انقدر بزرگ شدن.