لغت سوم از درس ۶ کتاب ۵۰۴
Defect / ‘diːfekt / fault; that which is wrong
My Chevrolet was sent back to the factory because of a steering defect.
His theory* of the formation of our world was tilled with defects.
The villain* was caught because his plan had many defects.
عیب، نقص
شورلت من به خاطر نقص فرمان، به کارخانه برگردانده شد.
نظریه ی او درباره شکل گیری دنیای ما مملو از نقیضه بود.
خلافکار دستگیر شد چون نقشه اش عیب های زیادی داشت.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱ :دیدی فک می کردی ماشینه خرابه .
کدینگ۲ :سیستم دفاعی بدنم نقص پیدا کرده.