Common Mistakes in English 28
اشتباهات رایج در زبان انگلیسی ۲۸
همانطور که می دانید در زبان انگلیسی فعل “Sit” به معنی “نشستن” است و هر گاه بخواهیم این فعل را تنها به این معنی بکار ببریم از این واژه “Sit” به تنهایی استفاده می کنیم. اما اگر در زبان انگلیسی بخواهیم عبارت فعلی”نشستن پشت میز” را بیان کنیم نیاز به استفاده از یک حرف اضافه به همراه واژه sit داریم. باید دقت کنید که حرف اضافه مناسبی که به همراه این فعل برای عبارت “نشستن پشت میز” استفاده می شود حرف اضافه”at” است. بنابراین استفاده از حروف اضافه دیگر همچون “on” نادرست است.
توجه کنید که استفاده از حرف اضافه on به همراه Sit به معنی “نشستن روی چیزی” می باشد. همچنین اشتباه دیگه ای که از خیلی از زبان آموزا دیده میشه استفاده از حرف to است که با ترجمه تحت الفظی از زبان فارسی آن را در زبان انگلیسی استفاده می کنند. از این رو عبارت “نشستن پشت میز“ را به صورت
Sit at a desk
نشان می دهیم و نه به صورت:
Sit on a desk
بنابراین:
نشستن پشت میز :
× Sit on a desk
✓ Sit at a desk
مثال:
× The bank manager was sitting on his desk.
✓ The bank manager was sitting at his desk.
✓ مدیر بانک پشت میزش نشسته بود.
نکته:
لطفا به کاربرد فعل sit در موقعیت های مختلف به همراه حروف اضافه خاص خود و مربوط به موقعیت خود دقت کنید تا دچار اشتباه نشوید:
نشستن پشت میز | Sit at a table |
در جایی به عنوان خاصی کار کردن، عضو جایی بودن | Sit on |
نشستن روی صندلی | Sit on a chair |
نشستن روی نیمکت | Sit on a bench |
نشستن روی مبل | Sit on a sofa |
نشستن و ماندن در اعتصاب | Sit in |
نشستن در / روی صندلی دسته دار | Sit in an arm-chair |
نشستن روی درخت | Sit in a tree |
نشستن به حالت ایستاده و عمودی، تا دیر وقت بیدار ماندن | Sit up |
راست نشستن / بیدار ماندن روی درخت | Sit up a tree |
نشستن و جلوس کردن | Sit down |
حال به کاربرد اصطلاحی فعل sit در موقعیت های خاص دقت کنید. توجه کنید که در این موارد اکثرا معنای اصطلاحی مد نظر است
معنای فارسی این اصطلاحات | کاربرد اصطلاحی این فعل در زبان انگلیسی |
نشستن در جایگاه قضاوت | Sat in judgement |
بر تخت شاهی نشستن (تکیه دادن) | Sit on the throne |
نشستن در جمع مشاوران پادشاه | Sit among the silks |
نشستن و پرسه زدن پس از آن بصورت تکراری | Sit around |
در پای استادی نشستن و شاگردی کردن | Sit at one’s feet |
گنجی را به دست آوردن | Sit on a gold mine |
کار خاصی انجام ندادن، بیکار نشستن | Sit on one’s hands |
حال به چند مثال توجه کنید تا بیشتر و دقیقتر این تفاوت معنایی را متوجه شوید:
A bird sometimes perches / sits on a tree.
پرنده گاهی اوقات روی درخت می نشیند.
The boss sits on his desk all the time.
رئیس همیشه پشت میز خود می نشیند.
Sitting on her desk, she replied to the client.
او در حالیکه پشت میزش نشسته بود به مشتری جواب داد.
………………………………………………………………………………………………