
لغت ۱۱ درس ۴۱ کتاب ۵۰۴
Upholstery / ʌpˈhəʊlst(ə)ri,ʌpˈhɒlst(ə)ri / Noun
Coverings and cushions for furniture, materials that are used to cushion and cover furniture (i.e. fabric, lining, padding, etc.); process of cushioning and covering furniture, soft, padded covering used to upholster furniture
- Our old sofa was given new velvet upholstery.
- The Browns’ upholstery was so new that we were wary* about visiting them with the children.
- One hundred eighty-five dollars was the estimate* for changing the upholstery on the dining-room chairs.
(اسم) روکش ها و رویه های مبل، پرده فروشى ، اثاثه یا لوازم داخلى (مثل پرده و امثال ان) ، مبل فروشى
الف) به کاناپه ی قدیمی مان روکش مخمل جدیدی داده شد.
ب) رومبلی های خانواده “براون” آنقدر جدید و نو بود که مراقب بودیم با بچه ها به دیدن آنها نرویم.
ج) برآورد تعویض روکش صندلی های اتاق ناهارخوری سی و پنج دلار بود.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Velvet : نرم ، مخمل نما ، مخملى کردن
- Wary : بسیار محتاط ، با ملاحظه ، هشیار
- Estimate : ارزیابى کردن ، براورد کردن ، دیدزنى ، تقویم ، ارزیابى ، قیمت ، شهرت ، اعتبار ، براوردکردن ، تخمین زدن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: آپهُلْستری یه افغانی دست فروش بود که روکش مبل می فروخت.
کدینگ۲: یه پوستری از روکش های مبل خونمون درست کردم که بیا و ببین.
کدینگ۳: روکش مبل های خونشون آستریه.

لغت ۱۲ درس ۴۱ کتاب ۵۰۴
Indifference/ ɪnˈdɪf(ə)r(ə)ns / Noun
Lack of interest, care, or attention, apathy, unconcern, detachment, disinterest, lack of concern, unconcern, disinterest, lack of enthusiasm, nonchalance; boredom, unresponsiveness, impassivity, dispassion, detachment, coolness, medicority, lack of distinction, amateurism, amateurishness, lack of inspiration
- Allen’s indifference to his schoolwork worried his parents.
- It was a matter of indifference to Bernie whether the story circulating* about his engagement was true or not.
- My father could not refrain* from commenting on Linda’s indifference toward her brother’s tears.
(اسم) عدم علاقه، دقت یا توجه، خونسردى ، بى علاقگى ، لاقیدى ، سهل انگارى
الف) بی توجهی “آلن” به تکالیف مدرسه، والدینش را نگران نمود.
ب) برای “برنی” موضوع بی اهمیتی بود، که آیا داستانی که درباره ی نامزدی اش پخش شده است حقیقت دارد یا نه.
ج) پدرم نتوانست از اظهار نظر پیرامون بی اعتنایی “لیندا” نسبت به اشک های برادرش اجتناب کند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Worried : ناراحت، نگران
- Whether : ایا ، خواه ، چه
- Circulate: دایر کردن ، منتشر کردن ، انتشار دادن ، رواج دادن ، بخشنامه کردن ، به دور محور گشتن ، گردش کردن ، به گردش درآوردن ، منتشر شدن
- Engagement : تعهدات ، شغل ، درگیرى ، نامزدى ، اشتغال ، مشغولیت
- Refrain : برگردان ، خوددارى کردن ، منع کردن ، نگاه داشتن
- Comment : توضیح ، تفسیر نوشتن ، تعبیر کردن
- Tear : اشک ، سرشک ، گریه، دراندن ، گسیختن ، گسستن ، پارگى ، پاره کردن ، دریدن ، چاک دادن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: من به این دیفرانسیل توی ریاضیات بی علاقه بودم.
کدینگ۲: این دیفرانسیل ماشین ما هم زبون در کرده ها برگشته بهم می گه من دیگه به تو علاقه ندارم.
کدینگ۳: من به این ریفرنس هایی که نوشته شده هیچ علاقه ای ندارم.
………………………………………………………………………………