
لغت ۱۱ درس ۳۷ کتاب ۵۰۴
Summit / ˈsʌmɪt / Noun & Verb
Highest point; top, pinnacle, peak; greatest success, highest aspiration, highest level that can be reached; most important and influential government officials, crest, crown, apex, tip, cap, hilltop, height, pinnacle, zenith, climax, high point/spot, highlight, crowning glory, best, finest, nonpareil, meeting, negotiation, conference, talk(s), discussion.
- We estimated* the summit of the mountain to be twenty thousand feet.
- Do not underestimate* Ruth’s ambition to reach the summit of the acting profession.
- The summit meeting of world leaders diminished* the threat* of war.
(فعل & و اسم) بالاترین نقطه، نوک، قله، قله در نیمرخ طولى ، ستیغ ، حداکثر ارتفاع قله مسیر، اوج ، ذروه ، اعلى درجه، اجلاس
الف) ما قله ی کوه را بیست هزار پا تخمین زدیم.
ب) آرزوهای “روث” را برای رسیدن به اوج حرفه بازیگری دست کم نگیر.
ج) اجلاس سران رهبران جهان، تهدید جنگ را کاهش داد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Estimate : ارزیابى کردن ، برآورد کردن ، دیدزنى ، تقویم ، ارزیابى ، قیمت ، شهرت ، اعتبار ، برآورد کردن ، تخمین زدن
- Feet : پا، پا زدن ، قدم زدن ، پایه ، جمع کلمه foot به معنی پا، فوت (واحد طول)
- Underestimate : ناچیز پنداشتن ، دست کم گرفتن ، تخمین کم
- Ambition : بلند همتى ، جاه طلبى ، آرزو ، جاه طلب بودن
- Profession : دعوى ، اظهار ، شغل ، اقرار ، اعتراف ، حرفه یى ، پیشگانى ، پیشه کار
- Meeting : مجمع ، اتصال برخورد ، تلاقى وسائط نقلیه ، جنگ تن به تن ، جلسه ، نشست ، انجمن ، ملاقات ، میتینگ ، اجتماع ، همایش
- Diminish : کم شدن ، نقصان یافتن ، تقلیل یافتن
- Threat : خطر ، خصم ، دشمن ، تهدید کردن ، ترساندن
- کدها و رمزهای یادگیری این لغت:کدینگ۱: سام می تونه به بالاترین نقطه قله برسد.کدینگ۲: انسان همیشه باید در زندگی به سمت قله های ترقی حرکت کند.

لغت ۱۲ درس ۳۷ کتاب ۵۰۴
Heed / hiːd / Noun & Verb
Give careful attention to; take notice of; careful attention, pay attention; listen, attention, consideration, thought, take notice of, take note of, pay heed to, attend to, listen to; bear in mind, be mindful of, mind, mark, consider, take into account, follow, obey, adhere to, abide by, observe, take to heart, be alert to
- I demand that you heed what I say.
- Florence pays no heed to what the signs say.
- Take heed and be on guard against those who try to deceive* you.
(فعل & و اسم) به دقت توجه کردن، توجه کردن به، توجه دقیق، پروا ، توجه ، رعایت ، مراعات ، اعتنا کردن (به) ، محل گذاشتن به ، ملاحظه کردن
الف) تفاضا می کنم به آنچه می گویم به دقت توجه کنید.
ب) “فلورانس” هیچ توجهی به آنچه علائم می گویند نمی کند.
ج) دقت کنید و مراقب کسانی باشید که سعی می کنند شما را فریب دهند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Demand : درخواست کردن ، نیاز احتیاج ، خواستارشدن ، درخواست ، طلب ، تقاضا کردن ، تقاضا ، نیاز ، مطالبه کردن
- Sign : اشاره، امضا کردن ، تخته اعلانات ، نشانى ، علامت دادن ، درجه نظامى ، نشانه ، علامت ، اثر ، صورت ، ایت ، تابلو ، اعلان ، امضاء کردن ، امضاء ، نشان گذاشتن ، اشاره کردن
- Guard : روکش کشیدن ، صفحه محافظ ، پاسدارى دادن ، نگهبانى دادن ، نگهبان ، پاسبان ، مستحفظ ، گارد ، احتیاط ، نرده روى عرشه کشتى ، نرده حفاظتى ، پناه ، حائل ، نگاه داشتن ، محافظت کردن ، نگهبانى کردن ، پاییدن ، پاسدارى کردن
- Deceive : فریب دادن حریف (شمشیربازى) ، گول زدن ، فریفتن ، فریب دادن ، گول زدن ، اغفال کردن ، مغبون کردن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اگه به خودتون با دقت توجه کنید متوجه می شید که چقدر ماهید(ماه هستید).
کدینگ۲: ناهید برای خریدن طلا به دقت به جیب همسرش توجه می کنه.
کدینگ۲: پدرو مادر عزیزم، اگه خوب دقت کرده باشید می بینید که شما برای من پشت و پناهید.
……………………………………………………………………………………………………