
لغت ۳ درس ۳۴ کتاب ۵۰۴
Adolescent: / adəˈlɛs (ə) nt / Adjective & Noun
Growing up to manhood or womanhood; youthful; a person. From about 13 to 22 years of age, of puberty, pertaining to the age between childhood and adulthood, young person, immature, childish
- In his adolescent years, the candidate* claimed, he had undergone many hardships.*
- There is a fiction* abroad* that every adolescent is opposed to tradition.*
- Our annual rock festival attracts* thousands of adolescents.
(اسم & صفت ) رشد کردن تا حد یک مرد یا زن، نوجوان، شخصی از حدوداً ۱۳ تا ۲۲ سالگی، بالغ ، جوان
الف) نامزد ادعا می کرد که در سالهای نوجوانی اش سختی های زیادی را طی کرده است.
ب) این تصور فراگیر وجود دارد که همه ی نوجوانان مخالف سنت هستند.
ج) جشنواره ی سالانه ی موسیقی راک، هزاران نوجوان را جذب می کند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Candidate : داوطلب خدمت در ارتش ، داوطلب ، خواهان ، نامزد ، کاندید ، داوخواه
- Claim : خواسته ، مدعى به ، مطالبات ادعا کردن ، درخواست ، طلب ، ادعاى خسارت کردن ، دادخواست ، دعوى ، مطالبه ، ادعا کردن
- Undergo : تحمل کردن ، دستخوش (چیزى) شدن ، متحمل چیزى شدن
- Hardship : رنج ، حرمان ، سختى ، محنت ، مشقت
- Fiction : تصور ، افسانه ، قصه ، داستان ، اختراع ، جعل ، خیال ، وهم ، دروغ ، فریب ، بهانه
- Abroad : پهن ، گسترش یافته ، وسیع ، بیرون ، خارج از کشور ، ممالک بیگانه
- Oppose : در افتادن ، ضدیت کردن ، مخالفت کردن ، مصاف دادن
- Tradition : رسم ، سنت ، عقیده موروثى ، عرف ، روایت متداول ، عقیده رایج ، سنن ملى
- Annual : سالیانه ، یک ساله
- Attract: جلب کردن ، جذب کردن ، مجذوب ساختن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: عادل سنت ازدواج را در نوجوانی به جا آورد.
کدینگ۲: آقا عبدل سنت آخر پولش را در دوران نوجوانی خرج کرد.

لغت ۴ درس ۳۴ کتاب ۵۰۴
Coeducational: / ˌkəʊedjʊˈkeɪʃ(ə)n / Noun
Having to do with educating both sexes in the same school, attended by members of both sexes
- There has been a massive* shift to coeducational schools.
- Coeducational institutions, once thought to have a disruptive* effect, have been found to be beneficial.*
- In choosing a college, Ned leans toward schools that are coeducational.
(فعل) مربوط به آموزش هر دو جنس در یک مدرسه ، مختلط ، پسرانه و دخترانه
الف) دگرگونی عظیمی در مدارس مختلط به وجود آمده است.
ب) مؤسسات آموزشی مختلط که زمانی تصور می شد تاثیر مختل کنندهای دارند، مشخص شده است که سودمند هستند.
ج) “ند” برای انتخاب دانشگاه، به دانشکده هایی گرایش دارد که مختلط هستند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Massive : گران کوه ، ساختمان فشرده ، سنگین ، قوال ، توپر ، بزرگ ، حجیم ، عظیم ، گنده ، فشرده ، کلان
- Shift : تغییر دادن ، نوبت کار ، شیفت کار ، حرکت دادن ، جابجائى ، تغییر جهت ، نوبتى ، تعویض کردن ، تغییر مکان دادن ، انتقال دادن ، تغییر مسیر دادن ، تغییرمکان ، مبدله
- Disruptive : درهم گسیخته ، نفاق افکن
- Beneficial : سودمند ، مفید ، نافع ، پرمنفعت ، بااستفاده
- Lean toward: تمایل داشتن ، مستعد شدن ، شیب دادن ، متمایل کردن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: کو حاجی که شال می بست سر کلاس های مختلط.
کدینگ۲: کدو که شال نمی بنده سر کلاسی که مختلط باشه .
……………………………………………………………………………………………………