
لغت ۳ درس ۳۳ کتاب ۵۰۴
Shrill: / ʃrɪl / Adjective & Noun & Verb
Having a high pitch; high and sharp in sound; piercing, sharp, shriek, scream; cry out in a loud high-pitched voice, ear-piercing, ear-splitting, penetrating, screeching, screechy
- Despite* their small size, crickets make very shrill noises.
- The shrill whistle of the policeman was warning enough for the fugitive* to stop in his tracks.
- A shrill torrent* of insults poured from the mouth of the shrieking* woman.
(اسم & فعل & صفت) تیز ، روشن ، مصرانه ، صداى خیلى زیر ، شبیه صفیر ، جیغ کشیدن ، دارای صدای بلند، از نظر صدا بلند و شدید، گوش خراش
الف) جیرجیرک ها با وجود جثه ی کوچکشان سروصدای گوش خراشی تولید می کنند.
ب) سوت گوش خراش پلیس به اندازه کافی هشدار آمیز بود که فرد متواری سرجایش ایستاد.
ج) از دهان زنی که جیغ می کشید، سیلی از اهانت بیرون ریخت.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Despite : با وجود ، بااینکه ، کینه ورزیدن
- Cricket : جیرجیرک ، زنجره ، یکجور گوى بازى
- Whistle : سوت ، صفیر ، سوت زدن
- Warn : هشدار دادن ، آگاه کردن ، اخطار کردن به ، تذکر دادن
- Fugitive : سرباز فرارى ، گریخته ، فرارى ، تبعیدى ، بى دوام ، زودگذر ، فانى ، پناهنده
- Track : مسیر ، جاده ، راه ، نشان ، مسابقه دویدن ، توالى ، رد پا را گرفتن ، دنبال کردن
- Torrent : تندآب ، تندرود ، سیل رود ، جریان شدید ، سیل وار
- Insult : دشنام ، توهین کردن به ، بى احترامى کردن به ، خوار کردن ، فحش دادن ، بالیدن ، توهین
- Pour : جارى شدن یا ساختن ، تراوش بوسیله ریزش ، مقدار ریزپ چیزى ، ریزش بلا انقطاع ومسلسل ، ریختن ، روان ساختن ، پاشیدن ، افشاندن ، جارى شدن ، باریدن
- Shriek : جیغ زدن (مثل بعضى از پرندگان) ، فریاد دلخراش زدن ، جیغ ، فریاد
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: شیر علی رو دید و یه نعره ی گوشخراش و بلند کشید.
کدینگ۲: آنشرلی صداش خیلی بلند و گوش خراش بود.

لغت ۴ درس ۳۳ کتاب ۵۰۴
Jolly: / ˈdʒɒli / Noun & Verb & Adjective & Adverb
Merry; full of fun, pleasure, kicks, enjoyment; yawl that sailors use for general work; happy party, celebration (British usage); jollification (British usage), very, extremely (Slang), merry, happy, mirthful, cheerful
- The jolly old man, an admitted bigamist,* had forgotten to mention his first wife to his new spouse.*
- When the jolly laughter subsided,* the pirates began the serious business of dividing the gold.
- Are you aware* that a red-suited gentleman with a jolly twinkle in his eyes is stuck in the chimney?
(اسم & فعل & صفت & قید) سر کیف ، خوشحال ، بذله گو ، خیلى، شاد، مملو از خنده
الف) پیرمرد خوشحالی که به دو زنه بودن خود اقرار می کرد فراموش کرده بود زن اولش را به همسر جدیدش معرفی و یادآوری کند.
ب) وقتی که خنده های شادی و خوشحالی فرو نشست، دزدان دریایی کار جدی تقسیم طلا را شروع کردند.
ج) آیا مطلع هستی که آن شخصی که کت و شوار قرمز رنگ پوشیده و برق شادی در چشمانش بود در دودکش گیر کرده است (دودی شده است).
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Admit : قبول کردن ، بسترى کردن ، پذیرفتن ، راه دادن ، بار دادن ، راضى شدن (به) ، رضایت دادن (به) ، موافقت کردن ، تصدیق کردن ، زیربار(چیزى) رفتن ، اقرار کردن ، واگذار کردن ، دادن ، اعطاء کردن
- Bigamist : مرد دو زنه ، زن دو شوهره
- Mention : تذکر ، یادآورى ، نام بردن ، ذکر کردن ، اشاره کردن
- Spouse : زن یا شوهر ، زوج ، زوجه ، همسر کردن
- Laughter : صداى خنده بلند ، قاه قاه خنده
- Subside : زیر سایه ، واگذاشتن ، نشست کردن ، فرو نشستن ، فروکش کردن
- Pirate : دزد دریایی ، غارت ، دزد ادبى ، دزدى دریایى کردن ، بدون اجازه ناشر یا صاحب حق طبع چاپ کردن
- Divide : تقسیم کردن ، پخش کردن ، جداکردن ، اب پخشان ، قسمت کردن ، بخش کردن
- Aware : آگاه ، باخبر ، بااطلاع ، ملتفت ، مواظب
- Red-suited : قرمز پوش
- Stuck : Stick: چسبیدن ، فرورفتن ، گیر کردن ، گیر افتادن ، سوراخ کردن ، نصب کردن ، الصاق کردن ، چوب ، عصا ، چماق ، وضع ، چسبندگى ، چسبناک ، الصاق ، تاخیر ، پیچ درکار ، تحمل کردن ، چسباندن ، تردید کردن
- Chimney : بخارى دیوارى ، دودکش ، بخارى ، کوره ، نک
- Stuck in the chimney: سیگاری شدن، اهل دود ودم شدن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: جلوی مامان باباتون همیشه سعی کنید شاد باشید.
کدینگ۲: جولی یه دختر شاده و همیشه صورتش مملو از خنده هست.
……………………………………………………………………………………………………