اصطلاحاتی که در آنها واژه “King” به معنی “پادشاه” استفاده شده است :
Fit for a king = very highest quality or standard
این اصطلاح برای بیان چیزی که کیفیت و یا استاندارد بسیار بالایی داشته باشد استفاده می شود. ( با توجه به این نکته که چیزهای مورد استفاده شاهان، دارای بالاترین کیفیت و کارایی می باشد) مثال:
You have a marvelous house. It is fit for a king!
شما یک خانه فوق العاده دارید که مث خونه پادشاه می باشد.
………………………………
A royal pain = something or someone that is annoying or bad
یک درد شاهانه = کسی یا چیزی که بسیار آزاد دهنده باشد. مثال:
Gosh, I can’t control that kid anymore. He is a royal pain.
خدای من، من دیگه نمیتونم اون بچه رو کنترل کنم. او واقعا یک درد شاهانه است (آخر آزار و اذیت است).
………………………………
King’s ransom = a very large amount of money
پول (فدیه) شاهانه: مبلغ بسیار زیادی پول. مثال:
We had to pay what felt like a king’s ransom for that property.
ما مجبور بودیم مبلغ شاهانه ای (بسیار زیادی) برای آن ملک پرداخت کنیم.
………………………………
King of the castle = a person in charge or in a more pleasant position than others.
شاه قلعه : شخصی که نسبت به اطرافیانش بالاترین مسئولیت و یا موقعیت را داشته باشد. مثال:
– Hi, I am Steve of taxation office. I’d like to ask some questions if you don’t mind.
– Ah sorry, you’d better ask John. He is the king of the castle.
– سلام من استیو هستم از اداره مالیات. اگر اشکالی نداشته باشه میخوام چندتا سوال ازتون بپرسم.
-ببخشید، بهتره که سوالات خودتونو از “جان” بپرسید. او اینجا سلطان ماست (مقامش از همه بالاتره).
………………………………
to build castles in the air = to have dreams that unlikely to become real
ساختن قلعه در هوا = داشتن آرزوهای غیرواقعی و محال. مثال:
Did you say that you wish to marry that girl? You are trying to build castles in the air.
گفتی که میخوای با اون دختره ازدواج کنی؟ واقعا (داری رو ابرها قلعه می سازی!) آرزوی محالی در سر داری.
………………………………
crown jewels = the most impressive or valuable possession
جواهرات شاهانه = مهمترین و با ارزشترین دارایی شخص
These products are the crown jewels of this company.
این محصولات واقعا با ارزشترین دارایی این شرکت هستند.
………………………………
queen bee = a woman who thinks she is the most important person in the group
زنبور ملکه = خانمی که فکر می کند مهمترین شخص یک گروه است. مثال:
She thinks about herself as a queen bee in the company, while she can do nothing without the help of other co-workers.
او خودشو همه کاره شرکت تصور میکنه درحالیکه بدون کمک افراد همکارش نمیتونه کاری از پیش ببره.