اصطلاح انگلیسی “Around the Clock” یا “Round the Clock” — معنی، مثال و کاربرد عملی
در این مطلب از سری “اصطلاحات زبان انگلیسی”، به بررسی عبارت پرکاربرد “Around the clock” یا “Round the clock” میپردازیم.
این اصطلاح برای بیان فعالیتی مداوم و بدون وقفه در تمام ساعات شبانهروز استفاده میشود و در مکالمات روزمره، خبرها و متون رسمی بسیار رایج است.
✅ اصطلاح شماره ۲۴۱: Around the Clock / Round the Clock
اصطلاح: Around the clock / Round the clock
معادل فارسی: شبانهروزی، ۲۴ ساعته، بدون توقف، پیوسته
کاربرد: توصیف فعالیتهایی که بهطور مداوم انجام میشوند
این اصطلاح معمولاً برای تأکید بر تداوم، فشار کاری یا نیاز به حضور دائمی به کار میرود.
🔤 ترجمه تحتاللفظی و معادلهای فارسی
ترجمه تحتاللفظی: “در اطراف ساعت”
معادلهای فارسی:
۲۴ ساعته
شبانهروزی
دم به ساعت
همیشگی
بدون توقف
پیوسته
این ترجمهها به خوبی نشان میدهند که منظور این است که فعالیتی گویی در حال گردش به دور ساعت است — یعنی هیچ توقفی ندارد.
💬 مثال از یک مکالمه واقعی
فرض کنید دو دوست دربارهٔ غیبت یکی از آنها صحبت میکنند:
Harold: Why were you absent yesterday? George: I was too busy with my wife’s childbirth yesterday. Harold: So you mean finally you became a father? George: That’s right, and I was in the hospital round the clock yesterday.
ترجمه فارسی:
هارولد: چرا دیروز نبودی؟ جورج: دیروز خیلی سرش کار بودم، چون همسرم زایمان داشت. هارولد: یعنی بالاخره پدر شدی؟ جورج: بله، درسته. من دیروز تمام شبانهروز در بیمارستان بودم.
شبانه روزی – Round the clock – اصطلاحات زبان انگلیسی – English Idioms
همانطور که میبینید، جورج با استفاده از “round the clock” تأکید میکند که در تمام طول روز و شب در بیمارستان حضور داشته و قادر به حضور در جای دیگر نبوده است.
📚 ریشه و تاریخچه این اصطلاح
این اصطلاح از اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی وارد زبان انگلیسی شده است.
در ابتدا بیشتر در مورد خدمات پزشکی، نگهبانی و نظامی استفاده میشد — جایی که نیاز به حضور مداوم و بدون توقف وجود داشت.
امروزه نیز این عبارت در زمینههای مختلفی مانند مراقبت از بیمار، پشتیبانی مشتریان، امنیت و خدمات ۲۴ ساعته کاربرد دارد.
📖 تعریف این اصطلاح در دیکشنریهای معتبر
برای درک بهتر معنی دقیق این اصطلاح، به تعاریف دیکشنریهای معتبر توجه کنید:
✅ Cambridge Dictionary
All day and all night
تمام روز و تمام شب
✅ Merriam-Webster
Being in effect, continuing, or lasting 24 hours a day — constant
در حال اجرا، ادامهدار یا ۲۴ ساعته در روز — مداوم
✅ Vocabulary.com
When you’re working around the clock, you’re busy all day and all night long, an entire 24-hour day.
وقتی شما شبانهروزی کار میکنید، تمام روز و شب مشغول هستید — یک دوره کامل ۲۴ ساعته.
شبانه روزی – Around the clock – اصطلاحات زبان انگلیسی – English Idioms
🧩 معانی و کاربردهای رایج این اصطلاح
این اصطلاح معمولاً در موارد زیر به کار میرود:
توصیف فعالیتهای بدون وقفه (مثل مراقبت از بیمار)
اشاره به خدمات ۲۴ ساعته (مثل رستورانها یا هتلها)
تأکید بر خستگی یا فشار کاری (چون کسی تمام وقت مشغول کار است)
همچنین، گاهی اوقات این اصطلاح با بار منفی هم به کار میرود، مثلاً وقتی کسی بخواهد بگوید:
“The baby cries around the clock!”
“نوزاد همش میگریه!” (یعنی بدون توقف و خستهکننده)
📌 مثالهای کاربردی از “Around the Clock”
۱. مراقبت از بیمار
Our mother needs round-the-clock care and attention.
مادر ما به مراقبت و توجه شبانهروزی نیاز دارد.
۲. نظارت پلیس
The police watched the house round the clock and found nothing suspicious.
پلیس خانه را به طور مداوم زیر نظر داشت و هیچ چیز مشکوکی پیدا نکرد.
۳. مراقبت پس از حادثه
He needed around-the-clock nursing after his car crash.
او پس از تصادف به مراقبت پرستاری ۲۴ ساعته نیاز داشت.
۴. خدمات ۲۴ ساعته
There is a new restaurant in the city which is open around the clock.
رستوران جدیدی در شهر هست که شبانهروزی باز است.
۵. پشتیبانی مشتریان
The new hotel’s service is wonderful, because there’s always someone available to help passengers around the clock.
سرویس هتل جدید عالی است، چون همیشه و به صورت شبانهروزی کسی برای کمک به مسافران وجود دارد.
🔍 جمعبندی و نکات کلیدی
در این مطلب، با اصطلاح “Around the clock” یا “Round the clock” آشنا شدیم.
این عبارت برای بیان تداوم، مداومت و فعالیت بدون توقف در تمام ساعات شبانهروز به کار میرود.
نکات مهم:
این اصطلاح هم در گفتار روزمره و هم در نوشتار رسمی کاربرد دارد.
معمولاً قبل یا بعد از افعالی مانند work, care, watch, operate میآید.
میتواند هم بار مثبت (خدمات ۲۴ ساعته) و هم بار منفی (خستهکننده، مزاحم) داشته باشد.
پیشنهاد ما: این اصطلاح را در جملات خود استفاده کنید و با تکرار، آن را به حافظه بلندمدت منتقل کنید.
I'm Ahmad Osmani, an English teacher and translator with over 17 years of experience. I manage and create content for the website and have a background in Translation Studies and English. I'm passionate about languages, with writing, teaching, and translating as my core professions.