ی اصطلاح کاربردی به معنی راه یا چاره ای گذاشتن یا نگذاشتن برای کسی:
You left me no choice
دیگه راهــی بـرام نذاشتی
to leave sb a choice
Offering sb a way to do sth.
e.g.
John left no choice for his wife but a divorce.
جان راهی (چاره ای) به جز طلاق برای همسرش نگذاشته بود.