Idiom # ۱۵۱
اصطلاح ۱۵۱:
He is off the rails.
توی باغ نیست / از مرحله پرته
در زبان فارسی معمولا به کسی که “در جریان کاری نیست” و یا دارای “حواس پرتی” است و حتی به کسی که “گیج” است اصطلاحا گفته می شود که فلانی “تو باغ نیست” و یا فلانی “از مرحله پرته“. به عبارت دیگر در زبان فارسی اصطلاح “تو باغ نبودن” و نیز اصطلاح ” از مرحله پرت بودن” به معنی “در جریان کاری نبودن” و یا “حواس پرت بودن” و یا “گیج بودن” می باشد که در زبان محاوره ای در بین مردم بسیار رایج شده است.
در زبان انگلیسی نیز برای بیان چنین مفهومی و برای اشاره به کسی که دارای گیجی و حواس پرتی است، و یا در جریان کاری نیست از عبارت های اصطلاحی زیر استفاده می کنیم:
Go off the rails
Run off the rails
در واقع عبارت های اصطلاحی فوق هر دو برای بیان این منظور کاربرد دارند و تفاوت آنها به دو فعل به کار رفته در آن بر می گردد که آنها را از هم کمی متمایز می کند اما در واقع از لحاظ معنا و مفهوم و کاربرد هر دوی آنها را می توان یکی دانست. به معنی لغات به کار رفته در دو عبارت اصطلاحی فوق توجه کنید:
Go off: explode; fire (gun, cannon, etc.); fall asleep; wander off, leave; stop loving; be managed or conducted, pass, transpire
Go off : منفجرشدن؛ آتش زدن و در رفتن (تفنگ، توپ، و غیره)؛ به خواب رفتن؛ سرگردان شدن، ترک کردن؛ دست کشیدن از احساسات عاشقانه ؛ تحت مدیریت قرار گرفتن، عبور کردن، بخار پس دادن و یا رحنه کردن ، بیرون رفتن (از صحنه نمایش) ، آب شدن ، فاسد شدن ، مردن
Run off: escape; print, make copies; produce quickly; drive away, expel; hold an additional race to determine the winner after an unclear previous match
Run off : در رفتن و فرار کردن؛ چاپ کردن، کپی کردن؛ به سرعت تولید کردن. رانندگی کردن و گشتن، اخراج کردن و بیرون انداختن؛ برگزاری مسابقه دیگر برای تعیین برنده پس از بازی قبلی که نتیجه آن برنده را مشخص نکرده است ، مسابقه سرنوشت ساز ، زائده ، وازده ، اشغال ، زهاب ، آب زه کشى
Rail: ریل خط آهن ، خط آهن ، راه آهن
توضیح این اصطلاح در دیکشتری کمبریج با مثال مربوطه:
Go/run off the rails:
to start behaving in a way that is not generally acceptable, especially dishonestly or illegally.
رفتاری را به گونه ای شروع کردن که به طور کلی قابل قبول نباشد، به خصوص به خاطر عدم صداقت یا غیر قانونی بودن آن
مثال:
He went off the rails in his first year at university.
او در اولین سال دانشگاه اصلا تو باغ نبود (از مرحله پرت بود).
توضیح این اصطلاح در دیکشتری مک میلان با مثال مربوطه:
۱٫ to start behaving in a way that is not socially acceptable
رفتاری را به گونه ای انجام دادن که از لحاظ اجتماعی قابل قبول نباشد
To do something wrong, or to be bad
کاری را به اشتباه یا به بدی انجام دادن
مثال:
A lot of kids from strict backgrounds go off the rails when they leave home.
بسیاری از بچه هایی که دارای پیشینه سختگیرانه ای هستند، زمانی که خانه را ترک می کنند آن را به بدی انجام می دهند.
۲٫ to no longer work as planned or intended –
چیزی که آنچنان برای آن برنامه ریزی شده و یا برای آن در نظر گرفته شده و یا مورد انتظار است پیش نرود –
To fail, or to stop being successful
شکست خوردن، و یا جلوگیری از موفقیت
مثال:
The campaign for independence seems to have gone off the rails.
کمپینی که برای مبارزه با استقلال تشکیل شده بود به نظر می رسد که از مرحله پرت باشد.
اصطلاح مشابه دیگری در این مورد وجود دارد که می توانید از لینک زیر آن را مطالعه کنید:
برای دیدن سایر اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند