در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی و ارائه می کنم که در آنها از واژه “Help” به معنی “کمک” استفاده شده است. همانطور که می دانید واژه “Help” از لحاظ گرامری سه نقش دارد: فعل (Verb)، اسم (Noun)، حرف ندا(exclamation). در فرهنگ لغت معانی زیر برای آن بیان شده است:
Help: کمک کردن ، مدد رساندن ، یارى کردن ، مساعدت کردن (با) ، همدستى کردن ، بهترکردن ، چاره کردن ، کمک ، یارى ، مساعدت ، مدد
معنی این لغت در فرهنگ لغات انگلیسی به انگلیسی (دیکشنری) آکسفورد (Oxford) به صورت زیر بیان شده است:
Help:
(Verb):
assist, aid, lend a (helping) hand to, give assistance to, come to the aid of; be of service to, be of use to; do someone a favour, do someone a service, do someone a good turn, bail someone out, come to the rescue, give someone a leg up; rally round, pitch in; informal get someone out of a tight spot, save someone’s bacon, save someone’s skin,
support, contribute to, give money to, donate to; promote, boost, back
relieve, soothe, ease, alleviate, make better, improve, assuage, lessen; remedy, cure, heal
(Noun):
assistance aid, a helping hand, support, succour, advice, guidance; benefit, use, advantage, service, comfort; informal a shot in the arm
relief, alleviation, improvement, assuagement, healing; a remedy, a cure, a restorative
domestic worker, domestic servant, cleaner, cleaning lady, home help, maid, housemaid, hired help, helper; Brit. informal daily (woman), skivvy, Mrs Mop; Brit. dated charwoman, charlady, char
این لغت با ترکیب با عبارات، حروف اضافه، و واژه های دیگر اصطلاحاتی را تشکیل می دهد که معانی کاملا متفاوتی با هم دارند. در اینجا لیستی از این اصطلاحات (Expressions)، و هم آیی ها (Collocations)ی مربوط به فعل ” Help ” را که یکی از کاربردی ترین فعل های زبان انگلیسی می باشد تقدیم شما می کنم که امیدوارم مفید واقع شود:
کمک (اسم) کمک کردن (فعل) کمک! (حرف ندا) |
Help |
خداوند به کسانی که حرکت نمی کنند کمک نمی کند؛ اگر ما بخواهیم موفق شویم باید تلاش کنیم. (از تو حرکت از خدا برکت) |
God helps those who help themselves! |
من به صورت تصادفی و غیرمنتظره شنیدم. من به دلیل فال گوش ایستادن آن را نشنیدم | I couldn’t help hearing |
اتحادیه و یا سازمان یهودیان فرانسوی،
سازمانی از دوستان اسرائیل که به این کشور و یهودیان کمک می کند |
The All Israel Are Friends Help Organization |
درخواست کمک، کمک درخواست کردن | asking for help |
ویژگی کمکی در رایانه های مکینتاش که در آن زمانی که کاربر مکان نما را بر روی یک آیتم خاص قرار می دهد پیام های کمک کننده در بالن های کوچک ظاهر می شوند (کامپیوتر) | balloon help |
درخواست کننده کمک، کسی که نیاز به کمک دارد | begged for help |
کسی که به او کمک شده است، | being helped |
میتونم کمکتون کنم؟
جمله ای کاربردی برای کمک به کسی که نیاز به کمک و یا راهنمایی دارد. |
can I help you |
چیزی که به درد نمی خورد، کسی یا چیزی که کمکی از آن ساخته نیست. | can’t help it |
صفحه نمایش کمکی با مطالبی که گویای وضعیت فعلی کاربر می باشد. | context sensitive help |
کسی که نمی تواند خود را کنترل و یا مقاومت کند | could not help |
فریاد زدن برای دریافت کمک | cry for help |
فردی که در ازای کمک به انجام کارهای خانه حقوق دریافت می کند (مانند خدمتکار، آشپز، پرستار بچه) | domestic help |
هر گونه همکاری یا کمکی که می تواند تفاوتی ایجاد کند، هر نوع کمک هر چند کم | every little helps |
او هیچ چاره ای نداشت، او هیچ کنترلی نداشت، هیچ کاری نمی توانست انجام دهد | he couldn’t help it |
کمک به پایین کشیدن و یا کاستن چیزی | help down |
لطفا به من کمک کن | help me please |
کمک، کمک کردن، خلاص کردن، نجات دادن | help out |
صفحه نمایشی برای کمک به کاربرد در مورد استفاده از یک برنامه خاص زمانی که به مشکلی بر می خورد | help screen |
کمک به صعود کردن و بالا رفتن | help up |
لطفا راحت باشید، از خودتان پذیرایی کنید | help yourself |
به او کمک شده، او را از خاک و از باتلاق بیرون کشیدن | helped him out |
آنچه را که او می خواهد و یا مورد نیازش بود برداشته شد، دزدیده شد | helped himself to |
امیدوارم که برای شما مفید و سودمند باشد، امیدوارم به درد شما بخورد | hope that helps |
نیاز به کمک داشتن | needs help |
کمک به او رسیده، به او کمک اراه شده | offered help |
ابراز تمایل برای دریافت کمک | offered to help |
کمک در دسترس، اسناد کمک به کاربر که می تواند در هنگام کار بر روی یک برنامه نمایش داده شود | online help |
کمک به خود در انجام یک کار | self-help |
خدا کمکم کن ، عبارتی دعاگونه برای درخواست کمک از خدا | so help me God |
فریاد غیرقابل شنیدن غم و پریشانی، فریاد برخاسته برای دریافت کمک | the noise drowned the cries for help |
ترس از اینکه امکان کمک رسانی وجود نداشته باشد | to be afraid not to be able to help |
آیا می توانید به من در حل این مشکل کمک کنید | will you help me with this problem |
با کمک خداوند | with God’s help |
برای دیدن اصطلاحات و لیست پست های مرتبط، اینجا را کلیک کنید
برای دیدن پست های مربوط به ضرب المثل های انگلیسی، اینجا را کلیک کند