
لغت ۱۱ درس ۳۲ کتاب ۵۰۴
Provide: / prəˈvʌɪd / Verb
To supply; to state as a condition; to prepare for or against some situation, furnish; give, grant; prepare for in advance; set, make arrangements
- How can we provide job opportunities for all our graduates?
- Hal said he would bring the ball provided he would be allowed to pitch.
- The government is obligated, among other things, to provide for the common welfare and secure the blessings of peace for all citizens.
(فعل) تأمین کردن، به عنوان شرط بیان کردن، در برابر وضعیتی یا برای وضعیتی آماده شدن، تهیه کردن ، اماده کردن ، تهیه دیدن ، وسیله فراهم کردن ، میسر ساختن ، توشه دادن ، تهیه کردن ، مقرر داشتن ، تدارک دیدن
الف) چگونه می توانیم برای تمام فارغ التحصیلاتمان فرصت های شغلی را فراهم کنیم؟
ب) «هال » گفت توپ را می آورد مشروط بر اینکه به او اجازه ی پرتاب داده شود.
ج) دولت موظف است تا علاوه بر موارد دیگر برای عوام الناس رفاه فراهم آورد و موهبات آرامش را برای تمام شهروندان تأمین کند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Opportunity: فرصت ، مجال ، دست یافت ، فراغت
- Graduate: تغییر تدریجى کردن ، مدرج یا درجه بندى کردن ، درجه دار ، فارغ التحصیل شدن ، درجه گرفتن
- Bring: آوردن ، رساندن به ، موجب شدن
- Allow: رخصت دادن ، اجازه دادن ، ستودن ، پسندیدن ، تصویب کردن ، روا دانستن ، پذیرفتن ، اعطاء کردن
- Pitch: اوج پرواز ، اوج ، سرازیرى ، جاى شیب ، پلکان ، زیروبمى صدا ، استوارکردن ، خیمه زدن ، برپاکردن ، نصب کردن ، توپ را زدن ، گام ، درجه ، پرتاب کردن
- Obligate: در محظور قرار دادن ، متعهد و ملتزم کردن ، ضامن سپردن ، ضرورى
- Common: عام ، رایج ، عمومى ، معمولى ، عادى ، مشترک ، اشتراکى ، پیش پاافتاده ، پست ، عوامانه
- Welfare: رفاهیت ، کمک ، توجه کردن ، رعایت کردن خدمات اجتماعى ، آسایش ، رفاه ، سعادت ، خیریه ، شادکامى
- Blessing: برکت ، دعاى خیر ، نعمت خدا داده ، دعاى پیش از غذا ، نعمت ، موهبت
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: کشور پرو وای که چقدر از نظر نظامی آماده است تازه همه ی سلاح های دنیا رو هم داره تامین می کند.
کدینگ۲: پراید نیازهای خیلی از افراد را می تواند بر طرف می کند.

لغت ۱۲ درس ۳۲ کتاب ۵۰۴
Loyalty: / prəˈvʌɪd / Verb
Faithfulness to a person, government, idea, custom, or the like
- The monarch* referred* to his knights’ loyalty with pride.
- Nothing is so important to transmit* to the youth as the sacredness* of loyalty to one’s country.
- Out of a sense of loyalty to his friends, Michael was willing to suffer torments,* and he therefore refused to identify* his colleagues* in the plot.
(فعل) وفاداری به یک شخص، دولت، اندیشه، رسم و غیره
الف) پادشاه با افتخار به وفاداری شوالیه هایش اشاره نمود.
ب) هیچ چیز به اندازهی انتقال قداست وفاداری به کشور خود به جوانان مهم نیست.
ج) «مایکل » از روی حس وفاداری به دوستانشی، مایل بود که شکجه را تحمل کند و از این رو در شناسایی همکارانش در
توطئه امتناع ورزید.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Monarch: سلطان ، پادشاه ، ملکه ، شهریار
- Refer: احاله کردن ، ارجاع کردن ، اشاره کردن ، نشان کردن ، مراجعه کردن ، فرستادن ، بازگشت دادن ، رجوع کردن به ، منتسب کردن ، منسوب داشتن ، عطف کردن به
- Knight: اسب در شطرنج ، قهرمان ، شوالیه ، نجیب زاده ، به مقام سلحشورى ودلاورى ترفیع دادن
- Pride: بهترین ، سربلندى ، برتنى ، فخر ، افاده ، غرور ، تکبر ، سبب مباهات ، تفاخر کردن
- Transmit: رد کردن ، فرا فرستادن ، پراکندن ، انتقال دادن ، رساندن ، عبور دادن ، سرایت کردن ، مخابره کردن ، فرستادن
- Sacredness: تقدس ، مصونیت
- Sense: ادراک ، مصداق ، حواس پنجگانه ، هوش ، شعور ، مفهوم ، احساس کردن ، پى بردن ، حس کردن ، دریافتن
- Suffer : اجازه دادن ، زحمت ، زیان دیدن ، تحمل کردن ، کشیدن ، تن در دادن به ، رنج بردن
- Torment: شکنجه ، ازار ، زحمت ، عذاب دادن ، زجر دادن
- Refuse: پس مانده ، عدم پذیرش ، امتناع ، سرباز زدن ، رد کردن ، نپذیرفتن ، قبول نکردن ، فضولات ، اشغال ، ادم بیکاره
- Identify: تعیین کردن ، تعیین هویت کردن ، شناسایى کردن ، مشخص کردن ، تشخیص دادن ، مشاهده کردن ، شناختن ، تشخیص هویت دادن ، یکى کردن
- Colleague: همکار ، هم قطار
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: آمریکا ایالتی هست که مردمش به دولت وفادار هستن.
کدینگ۲: شرکت اتوبوسی رویال تی افغانستان به مسافرانش وفادار هست.
……………………………………………………………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید.