لغت ۷ درس ۴۲ کتاب ۵۰۴
Ponder / ˈpɒndə / Verb
Consider carefully, reflect; think, think about; consider; meditate, contemplate, consider, review, reflect on, mull over, meditate on, muse on, deliberate about, cogitate on, dwell on, brood on, ruminate on, chew over, puzzle over, turn over in one’s mind
- Not wishing to act hastily,* the governor pondered the problem for days.
- After pondering the question, the board decided to grant the parole.*
- The villagers, faced with a famine,* pondered their next move.
(فعل) به دقت تامل کردن ، سنجیدن ، اندیشه کردن ، تعمق کردن ، تفکر کردن ، سنجش
الف) فرماندار چون نمی خواست شتابزده عمل کند روزها روی این مسئله تامل کرد.
ب) هیئت مدیره بعد از تامل در مورد مسئله تصمیم گرفت عفو مشروط را اعطا، کند.
ج) روستائیان، که با خشکسالی موابحه بودند، در مورد اقدام بعدی شان به دقت فکر می کنند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Hastily : شتابان ، باشتاب ، باعجله ، با حالت شتابزدگی
- Governor : دستگاه فرمان خودکار ، والى ، فرماندار ، حاکم ، حکمران ،فرمانده
- Parole : التزام گرفتن ، التزام ، قول مردانه ، آزادى زندانیان واسرا بقید قول شرف ، بقید قول شرف آزاد ساختن ، قول شرف داده ، عفو مشروط
- Villager : روستایى ، دهاتى ، اهل ده
- Famine : قطحى ، تنگ سالى ، قحطى ، قحط وغلا ، کمیابى ، نایابى ، خشکسالى
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: عقربه های ساعت به پاندول ساعت به دقت فکر می کنند.
کدینگ۲: خرس های پاندا قبل از حمله به زنبور های عسل به دقت فکر می کنند و نقشه می کشند.
کدینگ۳: قیمت پوند داره بالا میره، مسئولین باید با دقت فکری براش بکنن.
لغت ۸ درس ۴۲ کتاب ۵۰۴
Resign / rɪˈzʌɪn / Verb
Give up; yield; submit, quit an office or position; relinquish, abdicate; submit to, quietly accept, leave, step down, abandon, forsake
- Vito resigned his position as editor* of the school paper.
- Upon hearing the news of the defeat, the football coach promptly* resigned.
- Upon examining the injury, the chiropractor* told Jim he had better resign himself to a week in bed.
(فعل) دست برداشتن از، تسلیم شدن، تسلیم کردن، تسلیم ، مستعفى شدن ، کناره گرفتن ، تفویض کردن ، استعفا دادن از ، دست کشیدن
الف) “ویتو” از مقام ویراستاری نشریه ی مدرسه استعغا داد.
ب) مربی فوتبال با شنیدن خبر شکست فورآ استعفا داد.
ج) طبیب مفصلی بعد از معاینه به “جیم” گفت بهتر است به یک هفته استراحت در رختخواب تن در دهد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Position : حالت ، شکل ، موقعیت ، وضعیت ، موضع ، شغل ، مرتبه ، جایگاه ، مقام یافتن ، سمت
- Editor : ویراستار ، ویرایشگر
- Defeat : باخت ، شکست دادن ، هزیمت ، مغلوب ساختن ، شکست
- coach : واگن راه آهن ، کالسکه ، مربى ورزش ، رهبرى عملیات ورزشى را کردن ، معلمى کردن
- Prompt : اعلان ، فورى ، بی درنگ ، سریع کردن ، به فعالیت واداشتن ، برانگیختن ، سریع ، عاجل ، اماده ، چالاک
- Examine : آزمایش کردن ، بازدید ، امتحان کردن ، بازرسى کردن ، معاینه ، بازجویى ، آزمودن
- Injury : زخم ، اذیت ، تخطى تجاوز ، خسارت ، جراحت ، اسیب ، صدمه
- Chiropractor : طبیب مفصل ، متخصص ماساژ ستون فقرات
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: در فصل پاییز برگ ریزان، برگ ها به زمین تسلیم می شوند.
کدینگ۲: در مقابل دیزاین اهرام مصر باید تسلیم شد.