
لغت ۹ درس ۳۹ کتاب ۵۰۴
Clergy / ˈkləːdʒi / Noun
Persons prepared for religious work; clergymen as a group, people who work in religious ministry (rabbis, priests, etc.), clergymen clergywomen, churchmen, churchwomen, clerics, priests, ecclesiastics, men/women of God; ministry, priesthood, holy orders, the church, the cloth
- We try never to hinder* the clergy as they perform their sacred*
- Friar Tuck was a member of the clergy who loved a jolly* jest.*
- The majority* of the clergy felt the new morality* was a menace* to society.
(اسم) افراد که برای کار مذهبی آماده می شوند، مجموعه روحانیون، مرد روحانى ، کاتوزى ، دین یار
الف) هنگامی که روحانیون در حال انجام وظایف مقدسشان هستند، تلاش می کنیم هرگز مانع آنها نشویم.
ب) “فریرتاک” یکی ار روحانیونی بود که عاشق لطیفه های شاد بود.
ج ) اکثر روحانیون احساس می کردند که اخلاقیات جدید، تهدیدی برای جامعه است.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Hinder : بازداشتن ، ممانعت کردن ، جلوگیرى از ضربه زدن حریف ، پسین ، عقبى ، واقع در عقب ، پشتى ، عقب انداختن ، پاگیرشدن ، بازمانده کردن ، مانع شدن ، به تاخیر انداختن
- Perform : انجام دادن ، به جا آوردن ، اجرا کردن ، بازى کردن ، نمایش دادن ، ایفاکردن
- Sacred : مقدس ، روحانى ، خاص ، موقوف ، وقف شده
- Jolly : سر کیف ، خوشحال ، بذله گو ، خیلى خوشحال ، شوخ
- Jest : لطیفه ، بذله گویى ، خوش طبعى ، گوشه ، کنایه ، عمل ، کردار ، طعنه زدن ، تمسخر کردن ، استهزاء کردن ، به بازى گرفتن ، شوخى کردن ، مزاح گفتن
- Majority : کبر ، ماژوریته ، اکثریت ، بیشین ، بیشان
- Morality : سیرت ، اخلاقیات ، اخلاق
- Menace : تهدید کردن ، چیزى که تهدید کننده است ، مخاطره ، تهدید ، ارعاب کردن ، چشم زهره رفتن
- Society : انجمن ، مجمع ، جامعه ، اجتماع ، معاشرت ، شرکت ، حشر ونشر ، نظام اجتماعى ، گروه ، جمعیت ، اشتراک مساعى ، انسگان
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱ :به همه روحانیون آب میوه دادند که انرژی بگیرن.
کدینگ۲ :اکثر کشیش ها آلرژی دارند.
کدینگ ۳: روحانیون مسلمان و مسیحی نسبت به مسائل مذهبی هم آلرژی دارند.

لغت ۱۰ درس ۳۹ کتاب ۵۰۴
Customary / ˈkʌstəm(ə)ri / Adjective & Noun
Usual, conventional, habitual, aditional, normal, conventional, familiar, accepted, routine, established, time-honoured, regular, prevailing, accustomed
- It was customary for wealthy Romans to recline* while they were dining.
- The Robin Williams movie received the customary rave* reviews from the critics.
- The traitor* rejected* the customary blindfold for the execution.
(اسم & صفت) معمول، مرسوم، عادی ، رسم، سنت ، عرف
الف) دراز کشیدن در حین غذا خوردن برای رومیان ثروتمند مرسوم بود.
ب) فیلم “رابین ویلیامز” با نقدهای جنجال برانگیر معمول از سوی منتقدان مواجه شد.
ج) خائن، رسم بستن چشم در هنگام اعدام را رد کرد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Wealthy : دارا ، توانگر ، دولتمند ، ثروتمند ، چیزدار، غنى
- Recline : برپشت خم شدن یا خوابیدن ، سرازیر کردن ، خم شدن ، تکیه کردن ، لمیدن
- Dining : غذا خوردن ، تغذیه ، تناول ، میل کردن ، وعده غذایی ، غذا
- Rave : دیوانه شدن ، جار و جنجال به راه انداختن ، با بی حوصلگى حرف زدن ، دیوانگى ، غوغا
- Critic : نقدگر ، نکوهشگر ، سخن سنج ، نقاد ، انتقاد کننده ، کارشناس ، خبره
- Traitor : خائن ، خیانتکار، خائن به کشور
- Reject : پس زدن ، عقب زدن دشمن ، رد کردن ، نپذیرفتن
- Blindfold : چشم بستن ، چشم بسته
- Execution : امضا ، عمل کردن ، بدار زدن ، اجرا ، انجام ، اعدام ، ضبط ، توقیف
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: کاسه تامری ، یک ظرف مرسوم بین مردم است.
کدینگ۲: طبق معمول پس تو میری به جنگ غول ها.
کدینگ۳: هر کس تو مریخ می تونه آشغال بریزه و جدیداً خیلی هم رایج شده است.
……………………………………………………………………………………………