
لغت ۷ درس ۳۱ کتاب ۵۰۴
Dispute: Noun: / dɪˈspjuːt,ˈdɪspjuːt/ – Verb: / dɪˈspjuːt /
Disagree; oppose; try to win; a debate or disagreement, argue; appeal, contest, fight against, discussion, disputation, argument, controversy, disagreement, quarrelling, dissension, conflict, friction, strife, discord
- Our patriotic* soldiers disputed every inch of ground during the battle.
- The losing team disputed the contest up until the final* minute of play.
- Many occupants* of the building were attracted* by the noisy dispute.
(اسم & فعل) موافقت نکردن، مخالفت کردن، برای بدست آوردن تلاش کردن، بحث یا مخالفت، تنازع ، منازعه ، نزاع ، نزاع کردن ، مجادله کردن ، مناقشه کردن ، اختلاف ، مجادله ، ستیزه ، چون وچرا ، مشاجره ، جدال کردن ، مباحثه کردن ، انکارکردن ، تلاش کردن
الف) سربازان میهن پرست ما در طول نبرد برای بدست آوردن هر وجب خاک وطن تلاش کردند.
ب) تیم بازنده تا آخرین دقیقه ی بازی تلاش کرد که برنده شود.
ج) بسیاری از ساکنان ساختمان جذب بحث پر سر و صدایی شدند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Patriotic: میهن دوست
- Soldier: سرباز، سپاهى ، سربازى کردن ، نظامى شدن
- Ground: زمین ، خاک ، میدان ، زمینه ، عنوان ، اساس ، پایه ، بنا کردن ، برپا کردن
- Battle: نبرد کردن ، رزم ، پیکار ، جدال ، مبارزه ، ستیز ، نبرد ، نزاع ، زد و خورد ، جنگ کردن
- Losing: شکست خوردن ، بازنده
- Contest: مشاجره ، مسابقه ، رقابت ، دعوا، مسابقه دادن ، مباحثه وجدل کردن ، اعتراض داشتن ، ستیزه کردن
- Occupant: ساکن ، مستاجر ، اشغال کننده
- Attract: جلب کردن ، جذب کردن ، مجذوب ساختن
- Noisy: پرخش ، پرسروصدا ، شلوغ
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: دیس و پوتین در مورد ازدواجشون بعد از آنهمه جروبحث هنوز موافقت نکردن.
کدینگ۲: آقای دیسپیوت که رئیس بانک بود در مورد اعطای وام مسکن مخالفت کرد.

لغت ۸ درس ۳۱ کتاب ۵۰۴
Valor: / ˈvalə / Noun
Bravery; courage, heroism, courage in the face of danger especially in battle
- The valor of the Vietnam veterans deserves the highest commendation.*
- No one will dispute* the valor of Washington’s men at Valley Forge.
- The fireman’s valor in rushing into the flaming house saved the occupants* from a horrid* fate.
(اسم) شجاعت، جرات، دلیرى ، دلاورى ، ارزش شخصى و اجتماعى ، ارزش مادى ، اهمیت
الف) شجاعت سربازان کهنه کار ویتنامی شایسته والاترین ستایش است.
ب) هیچ کس نمی تواند به شجاعت مردان واشنگتنی در دره ی « فورج » شک کند.
ج) شجاعت مأمور آتش نشانی در هجوم به خانه ی شعله ور، ساکنان را از سرنوشتی وحشتناک نجات داد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Veteran: کهنه سرباز ، سرباز قدیمى یا سرباز شرکت کننده در جنگهاى گذشته ، ثابت استوار ، کهنه کار ، سرباز سابق ، کارآزموده
- Deserve: سزیدن ، سزاوار بودن ، شایستگى داشتن ، لایق بودن ، استحقاق داشتن
- Commendation: نشان سپاس ، ستایش ، توصیه ، سفارش ، تقدیر
- Dispute: موافقت نکردن، مخالفت کردن، بحث یا مخالفت کردن، تنازع ، منازعه ، نزاع ، نزاع کردن
- Fireman: آتش نشان
- Rush: یورش کردن ، حمله کردن ، حمله ، یورش ، حرکت شدید ، ازدحام مردم ، هجوم بردن
- Flaming: شعله ور ، آتش زبانه کشیده
- Occupant: ساکن ، مستاجر ، اشغال کننده
- Horrid: ترسناک ، مهیب ، سهمناک ، نفرت انگیز ، زشت
- Fate: تقدیر ، قضاوقدر ، نصیبب وقسمت ، مقدر شدن ، بسرنوشت شوم دچار کردن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: کرد و لر اقوام خیلی باغیرت، شجاع، و دلاوری هستنند.
کدینگ۲: کردستان و لرستان آدم های شجاع و با جرات زیادی دارد.
……………………………………………………………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید.