لغت ۱۱ درس ۲۹ کتاب ۵۰۴
Vain / veɪn / Adjective
Having too much pride in one’s ability, looks, etc.; of no use, conceited, proud, egotistical; worthless, futile; without meaning or significance
- Josephine is quite vain about her beauty.
- To be perfectly frank, I do not see what she has to be vain about.
- Brian made numerous* vain attempts to reach the doctor by telephone.
( صفت) به توانایی و چهره خود غرور زیاد ورزیدن، بی فایده ، عبث ، باطل ، پوچ ، ناچیز ، جزیى ، تهى ، خودبین ، مغرورانه ، بطور بیهوده
الف) «ژزفین » نسبت به زیبایی اش کاملا مغرور است.
ب) راستش را بخواهید من نمیفهمم چه چیزی دارد که بخاطر آن مغرور است.
ج) « برایان » تلاش های بیهوده زیادی انجام داد تا با دکتر تماس تلفنی برقرار کند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Quite: کاملا ، بکلى ، تماما ، سراسر ، واقعا
- Beauty: زیبایى ، خوشگلى ، حسن ، جمال ، زنان زیبا
- Perfect: کامل ، درست ، بى عیب ، تمام عیار ، کاملا رسیده ، تکمیل کردن ، عالى ساختن
- Frank: رک گو ، بى پرده حرف زن ، رک ، بى پرده ، صریح ، نیرومند ، مجانى ، چپانیدن ، پرکردن ، اجازه عبور دادن ، مجانا فرستادن ، معاف کردن ، مهر زدن ، باطل کردن ، مصون ساختن
- Numerous: بیشمار ، بسیار ، زیاد ، بزرگ ، پرجمعیت ، کثیر
- Attempt: سو قصد کردن ، کوشش کردن ، قصد کردن ، مبادرت کردن به ، تقلا کردن ، جستجو کردن ، کوشش ، قصد
- Reach: دسترسى ، توانایى ، استطاعت ، وسعت حدود ، میدان ، هدف ، رسیدن به ، نائل شدن به ، کشش ، حصول ، رسایى ، برد
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: طرف ون خریده ، مغرور شده.
کدینگ۲: و این است سرنوشت انسان مغرور.
کدینگ۳: با کلنگ کوه رو کندن اشتباهه و این کار بی فایده هست.
لغت ۱۲ درس ۲۹ کتاب ۵۰۴
Repetition /rɛpɪˈtɪʃ(ə)n/ Noun
Act of doing or saying again, act of repeating, reiteration, act of redoing something
- The repetition of new words in this book will help you to learn them.
- Any repetition of such unruly* behavior will be punished.
- After a repetition of his costly mistake, Jerry was fired from his job.
(اسم) عمل دوباره گفتن یا دوباره انجام دادن، باز انجام ، باز گویى ، باز گو ، تکرار ، تجدید ، اعاده
الف) تکرار کلمات جدید این کتاب، به شما کمک می کند تا آنها را یاد بگیرید.
ب) هرگونه تکرار چنین رفتار سرکشانهای منجر به کیفر می شود.
ج) «جری » بعد از تکرار اشتباه پرهزینه اش، از کارش اخراج شد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Unruly: سرکش ، یاغى ، متمرد ، مضطرب ، متلاطم
- Behavior: رفتار ، حرکت ، وضع ، سلوک ، اخلاق
- Punish: ادب کردن ، تنبیه کردن ، گوشمال دادن ، مجازات کردن ، کیفر دادن
- Costly : گران ، گزاف ، فاخر
- Mistake: خطا ، غلط ، اشتباه کردن ، درست نفهمیدن ، اشتباه
- Attempt: سو قصد کردن ، کوشش کردن ، قصد کردن ، مبادرت کردن به ، تقلا کردن ، جستجو کردن ، کوشش ، قصد
- Fire: شلیک کردن ، شلیک تیراندازى ، حریق ، (علوم نظامى) شلیک ، (مجازى) تندى ، حرارت ، آتش زدن ، افروختن ، تفنگ یاتوپ را اتش کردن ، بیرون کردن ، انگیختن ، اخراج کردن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اینا که گفتی ربطشون به تو چیه که هی تکرار می کنی.
کدینگ۲: اونا توی رابطشون شکست خوردن ولی دوباره می خوان تکرارش کنن.
………………………………………………………………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید.