لغت اول از درس ۷ کتاب ۵۰۴
………………………..
Postpone / pəʊst’pəʊn /‚pəʊ’spəʊn, ə-/
put off to a later time; delay
- The young couple wanted to postpone their wedding until they were sure they could handle the burdens* of marriage.
- I neglected* to postpone the party because I thought everyone would be able to come.
- The supermarket’s owner planned to postpone the grand opening until Saturday.
به زمان دیگری موکول کردن، به تاخیر انداختن، به تعویق انداختن
زوج جوان می خواستند ازدواجشان را تا زمانی که مطمئن شوند می توانند بار ازدواج را بر دوش بکشند به تاخیر اندازند.
من فراموش کردم مهمانی را به وقت دیگری موکول کنم، زیرا فکر می کردم همه می توانند بیایند.
صاحب سوپرمارکت درنظر داشت مراسم بزرگ افتتاحیه را تا شنبه به تعویق اندازد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: پست پونک (پونک نام محلی در تهران) نامه ها رو همیشه دیر تحویل میده و تعویق میندازه.