لغت پنجم از درس ۱۳ کتاب ۵۰۴
…………………………………..
Observant / əb’sɜrvnt /əb’sɜː /
Quick to notice; watchful
- We were observant of the conflict* between the husband and his wife.
- Because Cato was observant, he was able to reveal* the thiefs name.
- Milt used his excellent vision* to be observant of everything in his vicinity.*
تیزبین، مراقب
- ناظر درگیری بین زن و شوهر بودیم.
- چون “کاتو” مراقب بود، توانست نام سارق را فاش کند.
- “میلت” برای نظارت بر همه چیز در نزدیکی اش از بینش عالی استفاده کرد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: مراقب باش به جای آب زرشک سم بهت ندن.
کدینگ۲: ابزار وانت (قطعات وانت) تو بازار کم شده مراقب باش تقلبیش رو بهت ندن.