لغت دهم از درس ۱۳ کتاب ۵۰۴
Hazy / ‘heɪzɪ /
Misty; smoky; unclear
- The vicinity* of London is known to be hazy.
- Factories that pollute* the air create hazy weather conditions.
- Although Cora had a great memory, she was unusually hazy about the details of our meeting on January 16th.
مه آلود، پردود، مبهم، نامشخص
- حوالی شهر لندن به هوای مه آلود معروف است.
- کارخانه هاییکه هوا را مه آلود می کنند شرایط آب و هوایی مه آلودی را ایجاد می کنند.
- با اینکه “کورا” حافظه خیلی خوبی داشت، اما از جزئیات نشست ما در مورخ ۱۶ ژانویه ذهنیت مبهمی داشت.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: تو هوای مه آلود راننده ها حظ (لذت بردن) نمیکنن.
کدینگ۲: حاضری توی هوای مه آلود سریع رانندگی کنی.
کدینگ۲: هیزی (Hazy) و همه رفتارات مبهوم و نامعلومه.