لغت چهارم از درس ۲ کتاب ۵۰۴
Frigid / ‘frɪdʒɪd/
Very cold
خیلی سرد
It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge.
برای مردها بسیار سخت بود که تمام طول زمستان خیلی سرد را در دره ی «فورج» سپری کنند.
The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his girlfriend.
دوست دختر مرد مجرد حسود با او به شیوهی سردی برخورد کرد.
Inside the butcher’s freezer the temperature was frigid.
دمای داخل فریزر قصاب بسیار سرد بود.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: توی فرجدید خونمون غذا گذاشتم به جای اینکه گرم بشه خیلی سرد شده.
کدینگ۲: فرشید توی قطب زندگی می کنه و میگه هوای اونجا خیلی سرده.
کدینگ۳: فریجید = فریزر !
عالی لذت میبرم مرسی