👁 Views: 2,240
در اینجا قصد داریم به معرفی و بررسی دقیقتر چند اصطلاح کاربردی و رایج مرتبط با تصادف یا به طور دقیقتر تصادف جزئی در زبان انگلیسی بپردازیم. این اصطلاحات نه تنها در مکالمات روزمره بلکه در متون رسمی، گزارشهای خبری و حتی در فضاهای آموزشی نیز به وفور استفاده میشوند. با شناخت این اصطلاحات و نحوه استفاده آنها، میتوانید تسلط بیشتری بر زبان انگلیسی پیدا کرده و در موقعیتهای مختلف، اعم از غیررسمی یا حرفهای، آنها را به درستی استفاده کنید. همچنین، بررسی معنای ضمنی و کاربردهای خاص این عبارات میتواند به شما کمک کند تا بیشتر با فرهنگ و نحوه تفکر افراد در جوامع انگلیسیزبان آشنا شوید.

اصطلاح تصادف جزئی در زبان انگلیسی معمولاً با عبارتهای اصطلاحی “Partial Accident” یا “Minor Accident” بیان میشود. اما بسته به شرایط و نوع کاربرد، میتوان معادل دقیقتری نیز استفاده کرد. در ادامه به بررسی دقیقتر هر کدام میپردازیم:
1. Partial Accident
این اصطلاح زمانی استفاده میشود که بخواهیم تأکید کنیم حادثه به صورت جزئی، ناقص و یا نامشخص رخ داده است. مثلاً اگر یک وسیله نقلیه آسیب دیده باشد اما خسارت وارده چندان قابل توجه نباشد. به عبارت دیگر این عبارت برای حوادثی قابل استفاده میباشد که فقط بخشی از وسیله نقلیه آسیب دیده باشد. این اصطلاح همچنین میتواند به حوادثی اشاره کند که به طور کامل تعریف نشدهاند یا فقط بخشی از آن مشخص است.
مثال:
The report mentions a partial accident that occurred at the construction site.
گزارش به یک تصادف جزئی اشاره میکند که در محل ساختوساز رخ داده است.
مثال:
The car was involved in a partial accident, with only minor scratches on the bumper.
ماشین دچار یک تصادف جزئی شد و فقط سپر چند خط و خش سطحی برداشت.
2. Minor Accident, Near Miss Accident
این اصطلاح برای توصیف حوادث کوچک و غیرجدی استفاده میشود. به عبارت دیگر اگر بخواهیم درباره تصادفی که از نظر شدت یا خسارت کماهمیت است، حرف بزنیم، از این معادل عمومیتر و رایجتر در زبان انگلیسی استفاده می کنیم.
مثال:
Fortunately, it was just a minor accident, and no one was injured.
خوشبختانه، این فقط یک تصادف جزئی بود و به هیچ کس آسیبی نرسید.
The car was involved in a minor accident, but fortunately it’s still drivable.
ماشین دچار یک تصادف جزئی شد، اما خوشبختانه هنوز میتوان با آن رانندگی کرد.
همچنین به جای Minor Incident، می توان از عبارت اصطلاحی Near Miss نیز برای بیان حوادث کوچک و کماهمیت استفاده کرد. عبارت اصطلاحی Near Miss بیشتر برای بیان تصادفی استفاده می شود که به طور کامل رخ نداده است، اما خطر وجود داشته است.
مثال:
The two cars had a near miss, but fortunately no damage was done.
دو ماشین نزدیک بود با هم تصادف کنند، اما خوشبختانه هیچ آسیبی وارد نشد.

3. Low-Impact Collision
اگر منظور از “تصادف جزئی” برخوردی باشد که خسارت یا تأثیر آن کم باشد، این اصطلاح نیز میتواند مناسب باشد.
مثال:
The vehicles were involved in a low-impact collision at the intersection.
وسایل نقلیه در چهارراه یک برخورد کوچکی با هم داشتند.
4. Fender Bender = Fender-Bender
این اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی برای توصیف تصادف کوچک و سطحی استفاده میشود، که در آن معمولاً قسمتهای خارجی ماشین مثل سپر آسیب دیده باشد.
مثال:
It was just a fender bender, so we didn’t even call the insurance company.
این فقط یک تصادف جزئی بود، به همین خاطر ما حتی با بیمه هم تماس نگرفتیم.
5. Small-Scale Accident
اگر منظور شما تصادفی است که در مقایسه با تصادفات جدی، کوچک به نظر میرسد در این حالت، میتوان از صطلاح Small-Scale Accident نیز استفاده کرد.
مثال:
Compared to major accidents, this was a small-scale accident with minimal damage.
در مقایسه با تصادفات بزرگ، این یک تصادف کوچک با خسارت حداقلی بود.
جمعبندی:
- اگر بخواهید بر “جزئی بودن” حادثه تأکید کنید، از عبارت Partial Accident استفاده کنید.
- اگر بخواهید بر “کوچک و غیرجدی بودن” حادثه تأکید کنید، از عبارت Minor Accident استفاده کنید.
- اگر بخواهید بر “کماثر بودن” حادثه تأکید کنید، از عبارت Low-Impact Collision استفاده کنید.
- اگر بخواهید بر ” سطحی و خندهدار بودن” حادثه تأکید کنید، از عبارت Fender Bender استفاده کنید.
Fender bender
معنی آن در دیکشنری چنین آمده است:
minor traffic accident
مثال:
Susan had a fender bender last week.
او در آخر هفته یک تصادف جزئی داشت.
لینک دانلود و تماشای این ویدیو در یوتیوب