لغت دوازدهم از درس ۱۰ کتاب ۵۰۴
……………………………
Flexible / ‘fleksəbl /
Easily bent; willing to yield
- The toy was flexible, and the baby could bend it easily.
- Remaining flexible, Nick listened to arguments from both sides.
- A mouse’s flexible body allows it to squeeze through narrow openings.
تاشو، انعطاف پذیر
- اسباب بازی انعطاف پذیر بود و کودک به راحتی می توانست آنرا خم کند.
- “نیک” با نرمش به استدلال های هر دو طرف گوش داد.
- بدن انعطاف پذیر یک موش به او اجازه می دهد تا با فشار از میان شکاف های باریک عبور کند.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: یه فلاکسی هست جدید اومده توی بازار از بسکه انعطاف داره دو برابر فلاکسای دیگه چایی می گیره.