لغت یازدهم از درس ۹ کتاب ۵۰۴
………………….
Miniature / ‘mɪnətʃʊr /-tʃə/
Represented on a small scale
- The young boy wanted a miniature sports car for his birthday.
- Instead of buying a massive* dog, Teddy got a miniature poodle.
- We were seeking a miniature model of the bulky* chess set.
در مقیاسی کوچک نشان داده می شود، کوچک
- پسر بچه، برای تولدش ماشین مسابقه ای کوچکی را می خواست.
- “تدی” بجای خریدن یک سگ بزرگ، یک پودل (نوعی سگ پشمالوى باهوش کوچک) خرید.
- ما به دنبال نمونه کوچکی از مهره های بزرگ شطرنج بودیم.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: همون مینیاتور میشه دیگه چیزای مینیاتوری هم کوچیکن دیگه.