
در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی می شود که در آنها از واژه “Write” به معنی “هشدار دادن” استفاده شده است. واژه ی “Write” از لحاظ گرامری تنها نقش فعل را دارد. معنی Write در دیکشنری فارسی و انگلیسی بصورت زیر آمده است:
Write:
هشدار دادن ، آگاه کردن ، اخطار کردن به ، تذکر دادن
معانی مختلفی که برای این واژه در فرهنگ لغت انگلیسی یه انگلیسی آکسفورد ذکر شده به همراه چندین مثال برای درک بهتر آن به صورت زیر می باشد:
Write : / rʌɪt /
Verb
۱- PUT IN WRITING, write down, put down, jot down, note (down), take down, record, register, log, list; inscribe, sign, scribble, scrawl, pencil.
e.g. He wrote her name in the book.
او اسمش را در کتاب نوشت.
۲- COMPOSE, draft, think up, formulate, compile, pen, dash off, produce.
e.g. I wrote a poem.
من یک شعر نوشتم.
۳- CORRESPOND, write a letter, communicate, get in touch, keep in contact; informal drop someone a line.
e.g. He had her address and promised to write.
او آدرسش را داشت و قول داد که آنرا بنویسد.
Source: Oxford

هشدار دادن ، آگاه کردن ، اخطار کردن به ، تذکر دادن | Write |
خواندن نوشتن؛ قابلیت یک فایل یا دستگاه که می تواند چیزی را بخواند و یا بنویسد | Read Write |
عبارت مورد استفاده در علوم کامپیوتر – هر نو ع وسیله ی ذخیره سازی که یک بار می توان اطلاعاتی را روی آن نوشت یا ذخیره کرد و به تعداد نامحدودی می توان آن را خواند (مانند CD-ROM) | Write Once Read Many |
اصطلاحی در بانکداری به معنی بدهی غیر قابل وصول (مانند وامی که مدتها از سرسید تسویه آن گذشته و دیگر امیدی به تسویه آن نیست) و معمولا برای برخورداری از مزایای مالیاتی این مبلغ غیرقابل وصول مورد استفاده قرا می گیرد. | bad debt write-off |
اصطلاحی در بانکداری که به معنی لغو بدهی، و یا ابطال بدهی می باشد. صرف نظر کردن از یک بدهی | debt write-off |
چیزی که ارزش نوشتن ندارد، چیزی معمولی که هیچ هیجانی به همراه نداشته باشد، به همین دلیل ارزش نوشتن ندارد. | nothing to write home about |
دستگاه موجود در یک درایو که داده ها را بر روی وسیله ی مغناطیسی می خواند و می نویسد | read write head |
امتیاز خواندن و نوشتن، دسترسی به یک فایل کامپیوتری برای نوشتن و خواندن آن | read-write privilege |
چک کشیدن، نوشتن و پرکردن یک چک بانکی | write a check |
نوشتن بر روی یک کاغذ، یادداشت برداشتن، ثبت کردن، لیست کردن | write down |
نوشتن در یک بند، اضافه کردن یک بخش بصورت دست خط به یک متن دیگر | write in a clause |
نوشتن بدون استفاده از علائم اختصاری و یا نمادها، نوشتن با استفاده از یک زبان منظم | write long hand |
یک اصطلاح مالی و بانکی به معنی صرف نظر کردن از یک حساب بانکی با موجودی ناچیز، چیزی که کاملا بلا استفاده است. صرف نظر کردن از بدهی یک مشتری، چیزی را بی ارزش و بی اعتبار دانستن، کاستن از یک ارزش در حسابداری | write off |
صرف نظر کردن از بدهی، پاک کردن موجودی بانکی قابل توجه | write off debts |
با استفاده از یک مداد یا قلم روی کاغذ نوشتن؛ کپی کردن، نوشتن اسم بر روی تخته سیاه، با نوشتن ارتباط برقرار کردن، ابراز عقیده از طریق نوشتن، | write out |
محافظت کردن نوشته، فرم حصول اطمینان از اینکه روی وسیله ذخیره سازی کامپیوتری نمی توان هیچ اطلاعاتی را نوشت | write protect |
نوشتن روی تب محافظ، کتابخانه ای که در حال حاضر انتخاب شده است، کتابخانه ای که یک برنامه به صورت پیش فرض به آن اشاره می کند. | write protect tab |
نوشته ی محافظت شده، شرایطی که در آن یک دیسکت در برابر نوشتن داده ها با باز کردن تب محافظ، مورد محافظت قرار می گیرد | write protected |
نوشتن خاطرات، نوشتن خاطره ی مربوط به رویدادهای و تجربیات گذشته | write reminiscences |
نوشتن با استفاده از علائم اختصاری و یا نمادها | write short hand |
شرح چیزی را نوشتن، نوشتن، به روز رسانی کردن، نوشتن جزئیات برای توضیح چیزی | write up |
زبانی برای برنامه نویسی کامپیوتر، زبان برنامه نویسی با مشخصه ای که برنامه های نوشته شده در آن بدون مشکل و بدون تغییر مجددا اصلاح نوشتاری می شوند |
write-only language (WOL) |
ثبت شده، کشیده شده، نوشته شده، حک شده |
wrote down |
اصطلاحی به معنی وعده سر خرمن دادن، قولی که نمی توان آن را محقق کرد، وعده ای که تحقق ناپذیر است | wrote on ice |