لغت ۵ درس ۳۸ کتاب ۵۰۴
Tumult / ˈtjuːmʌlt / Noun
Noise; uproar; violent* disturbance or disorder
- The sailors’ voices were too feeble* to be heard above the tumult of the storm
- There was such a tumult in the halls we concluded* an accident had occurred.
- The dreaded* cry of a “Fire!” caused a tumult in the theater.
(اسم) سر و صدا، آشوب، آشفتگی با بی نظمی خشونت آمیز، هنگامه ، همهمه ، غوغا ، شلوغی ، التهاب ، اغتشاش ، جنجال
الف) صدای ملوانان به حدی ضعیف بود که در غرش طوفان قابل شنیدن نبود.
ب) چنان همهمه ای در سالن ها برپا بود که تصور کردیم حادثه ای رخ داده است.
ج) فریاد مرگبار “آتش” آشوبی در سینما بوجود آورد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Sailor : دریا نورد ، ملوان ، قایق بادبانى ، ملاح ، ناوى
- Feeble : ضغیف ، کم زور ، ناتوان ، عاجز ، سست ، نحیف
- Storm : کولاک ، توفان ، تغییر ناگهانى هوا ، توفانى شدن ، باحمله گرفتن ، یورش آوردن
- Hall : سرسرا ، تالار ، اتاق بزرگ ، دالان ، عمارت
- Conclude : بستن ، به پایان رساندن ، نتیجه گرفتن ، استنتاج کردن ، منعقد کردن
- Accident : حادثه ، سانحه ، واقعه ناگوار ، مصیبت ناگهانى ، تصادف اتومبیل ، صرفى ، اتفاقى ، تصادفى ، ضمنى ، پیشامد
- Dread : ترس ، بیم ، وحشت ، ترسیدن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: تو مالت رو ببرن سر و صدا راه نمی اندازی؟
کدینگ۲: تو مولتی ویتامین خوردی که این همه سروصدا می کنی .
لغت ۶ درس ۳۸ کتاب ۵۰۴
Kneel / niːl / Verb
Go down on one’s knees; remain on the knees, rest on the knee or knees, act of kneeling; position in which one is supported by the knees, down on one’s knees, genuflect
- Myra knelt down to pull a weed from the drenched* flower bed.
- The condemned* man knelt before the monarch* and pleaded* for mercy.
- Kneeling over the still figure, the lifeguard tried to revive* him.
(فعل) زانو زدن، روی زانو ماندن
الف) “میرا” زانو زد تا علف هرزی را از بستر خیس گل ها در آورد.
ب) مرد محکوم در مقابل پادشاه زانو زد و تقاضای بخشش نمود.
ج) نجات غریق که روی چهره ی بی حرکت زانو زده بود، سعی کرد او را به هوش آورد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Knelt : گذشته فعل kneel به معنی زانو زدن
- Pull : بیرون کشیدن بازیگر ، حرکت بازوى شناگر در آب ، کشیدن ، بطرف خود کشیدن ، کشش ، کشیدن دندان ، پشم کندن از ، چیدن
- Weed : هرزگیاه ، دراز و لاغر ، پوشاک ، وجین کردن ، کندن علف هرزه
- Drench : خیساندن ، نوشانیدن ، اب دادن
- Condemn : محکوم کردن ، محکوم شدن، مورد اعتراض قرار دادن ، تخطئه کردن
- Monarch : سلطان ، پادشاه ، ملکه ، شهریار
- Plead : دفاع کردن ، در دادگاه اقامه یا ادعا کردن ، درخواست کردن ، لابه کردن ، عرضحال دادن
- Mercy : رحم ، بخشش ، مرحمت ، شفقت ، امان
- Figure : نگاره ، هیکل ، پیکره ، تندیس ، شکل ، صورت ، شخص ، نقش ، رقم ، عدد ، کشیدن ، تصویر کردن ، مجسم کردن ، حساب کردن ، شمردن ، پیکر
- Lifeguard : گارد نجات دریایى ، نگهبان ، گارد ، مامور نجات غریق
- Revive : زنده شدن ، دوباره دایر شدن ، دوباره رواج پیدا کردن ، نیروى تازه دادن ، احیا کردن ، احیا شدن ، باز جان بخشیدن ، به هوش آمدن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: لب رود نیل بود که زانو زدم و مقداری آب خوردم.
کدینگ۲: برای خوردن بستنی وانیلی باید زانو بزنید.
……………………………………………………………………………………………………