
لغت ۹ درس ۳۱ کتاب ۵۰۴
Lunatic: / ˈluːnətɪk / Noun & Adjective
Crazy person; insane; extremely foolish, extremely reckless, mad, imbecile, psychopath, psychotic; fool, idiot
- Only a lunatic would willingly descend* into the monster’s cave.
- Certain lunatic ideas persist* even though they have been rejected* by all logical* minds.
- My roommate has some lunatic ideas about changing the world.
(اسم & صفت) شخص دیوانه، لایعقل، بسیار احمقانه، دیوانه ، مجنون ، ماه زده
الف) تنها یک شخص دیوانه، مشتاقانه وارد غار هیولا می شود.
ب) برخی از اندیشه های احمقانه باقی می مانند با اینکه تمام اذهان منطقی آن را رد کرده اند.
ج) هم اتاقی من در مورد تغییر جهان ایده های احمقانه ای دارد.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Willingly: مشتاقانه، از روى میل، به دلخواه خود
- Descend: پایین آمدن ، فرود آمدن ، نزول کردن
- Monster: عفریت ، هیولا ، اعجوبه ، عظیم الجثه
- Cave: غار، کاو ، مقعر ، مجوف کردن ، درغارجادادن ، حفر کردن ، فرو ریختن
- Persist: سماجت کردن ، پافشارى کردن ، اصرار کردن ، ایستادگى
- even though: ولو اینکه، با اینکه، گرچه
- Reject: پس زدن ، عقب زدن دشمن ، رد کردن ، نپذیرفتن
- Logical: منطقى ، استدلالى
- Roommate: هم اطاق ، هم خانه
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: لعنتی ، مثل آدم های دیوونه رفتار می کند.
کدینگ۲: قبلاًها تیک داشتم مثل آدم های دیوونه راه می رفتم.

لغت ۱۰ درس ۳۱ کتاب ۵۰۴
Vein: / veɪn / Noun
Mood; a blood vessel that carries blood to the heart; a crack or seam in a rock filled with a different mineral
- A vein of lunacy* seemed to run in the family.
- Mario’s wrist was severely* cut by the rock, causing his vein to bleed heavily.
- Explorations disclosed* the rich vein of copper in the mountain.
(اسم) خلق و خو، رگ خونی که خون را به قلب حمل می کند، شکاف یا درز داخل یک تخته سنگ که با یک ماده معدنی متفاوت پر شده است
الف) به نظر می رسید رگ حماقت در آن خانواده جریان داشت.
ب) مچ دست «ماریو» به شدت توسط تخته سنگی شکافته شد و رگ او خونریزی شدیدی کرد.
ج) اکتشافات، رگ های غنی از مس را در کوهستان برملا ساخت.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Lunacy: دیوانگى ، جنون ، حماقت
- Seem: بنظر آمدن ، نمودن ، مناسب بودن ، وانمود شدن ، وانمود کردن ، ظاهر شدن
- Wrist: مچ ، مچ دست
- run in: دستگیر کردن ، زندانى کردن
- Severely: شدیدا”
- Bleed: خون آمدن از ، خون جارى شدن از ، خون گرفتن از ، خون ریختن ، اخاذى کردن
- Heavily: شدید، به شدت ، به سنگینى ، زیاد ، به زحمت ، به سختى
- Exploration: پویش یا پویه ، کاوش ، اکتشاف ، استکشاف ، سیاحت اکتشافى ، شناسایى
- Disclose: فاش کردن ، باز کردن ، اشکار کردن
- Copper: مس ، بامس اندودن ، مس یا ترکیبات مسى بکار بردن
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: کوه های شهر ویَن پر از رگه های طلا هست.
کدینگ۲: وین رونی رگ گردنش که باد می کنه قیافش خنده دار می شه.
کدینگ ۳: ویَن که پایتخت اتریش است دارای شکاف و رگه های کوهستانی زیادی می باشد.
……………………………………………………………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید.