لغت ۹ درس ۲۹ کتاب ۵۰۴
Final / ˈfʌɪn(ə)l / Noun & Adjective
Coming last; deciding, at the end, last, ultimate; decisive; conclusive, definitive, closing, concluding, finishing, end, terminating, eventual.
- The final week of the term is rapidly* approaching.
- Jose was commended* for his improvement in the final test.
- The final censor* of our actions is our own conscience.
(اسم & صفت) آخر از همه می آید، تعیین کننده ، نهایى ، فینال ، آخرین ، پایانى ، نهایى ، غایى ، قطعى ، قاطع
الف) هفته ی پایانی ترم به سرعت نزدیک می شود.
ب) «جوز » برای پیشرفت در امتحان نهایی اش مورد ستایش قرار گرفت.
ج) تشخیص دهنده ی نهایی اعمال ما، وجدان ماست.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Week: هفته ، هفت روز
- Rapidly: تند ، بسرعت
- Approach: رسیدن ، رویکرد ، برخورد ، شیوه ، برداشت ، نزدیک شدن ، نزدیک آمدن
- Commend: ستودن ، ستایش کردن
- Improvement: بهبود دادن ، اصلاح کردن ، ترقى ، بهبود ، پیشرفت ، بهترشدن ، بهسازى
- Censor: مامور سانسور ، بازرس مطبوعات و نمایش ها ، تشخیص دهنده
- Conscience: وجدان ، ضمیر ، ذمه ، باطن ، دل
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱ : فینال هر چیزی یعنی مرحله آخر.
کدینگ۲ : فینال جام جهانی آخرین بازی هست که انجام می شود.
لغت ۱۰ درس ۲۹ کتاب ۵۰۴
Exempt / ɪɡˈzɛm(p)t,ɛɡˈzɛm(p)t / Verb & Noun & Adjective
Make free from; freed from, freed, released from an obligation
- Our school exempts bright pupils from final* exams.
- School property is exempt from most taxes.
- Juvenile* offenders are not exempt from punishment.
(فعل & اسم & صفت) معاف یا آزاد کردن از، مستثنی از، بخشوده ، آزاد ، مستثنى ، معاف کردن ، معاف
الف) مدرسه ی ما دانش اموزان با هوشی را از امتحانات نهائی معاف می کند.
ب) اموالی مدرسه از بیشتر مالیات ها معاف است.
ج) متخلفین نوجوان از مجازات معاف نیستند.
یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:
- Bright: براق ، تابناک ، روشن ، درخشان ، تابان ، آفتابى ، زرنگ ، باهوش
- Pupil: شاگرد ، دانش اموز ، مردمک چشم ، حدقه
- Exams = Examination: بازپرسى ، معاینه کردن ، معالجه کردن ، آزمون ، آزمایه ، امتحان ، آزمایش ، محک ، بازرسى ، معاینه ، رسیدگى
- Property: علاقه ، مایملک ، دارائى ، دارایى ، مال ، خاصیت ، صفت خاص ، استعداد ، ویژگى ، ملک
- Tax: عوارض ، باج ، خراج ، تحمیل ، تقاضاى سنگین ، ملامت ، تهمت ، سخت گیرى ، مالیات بستن ، مالیات گرفتن از ، متهم کردن ، فشارآوردن بر
- Juvenile: نوجوان ، در خور جوانى ، ویژه نوجوانان
- Offender: متخلف ، تخطى کننده ، متجاوز
- Punishment: جزاء ، عقاب ، عقوبت ، کیفر ، قصاص ، مجازات ، تنبیه ، گوشمالى ، سزا
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: طرف ایدز گرفت از امتحان معاف شد.
کدینگ۲: اگه سمت من بیای آزاد می شی.
کدینگ۳: اگه سمت خدمت سربازی می رفتی و دفترچه اعزام می گرفتی به احتمال زیاد می تونستی معافیت پزشکی بگیری.
………………………………………………………………………………………………………
برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید.