لغت ۱۱ و ۱۲ درس ۲۱ کتاب ۵۰۴

لغت ۱۱ درس ۲۱ کتاب ۵۰۴

Relieve - لغت 11 درس 21 کتاب 504
Relieve – لغت ۱۱ درس ۲۱ کتاب ۵۰۴

Relieve / rɪˈliːv /

Make less; make easier; reduce the pain of; replace; release; free, ease, alleviate; offer assistance, liberate (Verb)

  1. The pills relieved the pain from the wound I received in the conflict.*
  2. A majority* of the population* wanted to relieve the mayor of his duty.
  3. The peace agreement relieved us of the threat* of an attack.

 

کاستن، تسکین کردن، جایگزین کردن، آسوده و رها کردن، آزاد کردن، راحت کردن، خلاص کردن (از درد و رنج و عذاب)، تخفیف دادن، تسلى دادن، فرو نشاندن (فعل)

 

الف) قرص ها درد ناشی از جراحتی را که در درگیری نصیبم شده بود، تسکین دادند.

ب) اکثریت مردم می خواستند شهردار را از سمت خود برکنار کنند.

ج) قرارداد صلح، ما را از تهدید حمله، آسوده خاطر کرد.

 

یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:

  • pill: حب دارو، قرص، دارو
  • conflict: ستیزه، کشاکش، کشمکش، نبرد، برخورد، ناسازگارى، تضاد
  • majority: اکثریت، بیشین، بیشتر
  • mayor: شهردار
  • duty: وظیفه، تکلیف، فرض، کار، خدمت، ماموریت
  • peace: صلح وصفا، سلامتى، آشتى، صلح، آرامش
  • agreement: قراداد، سازش، موافقت، پیمان
  • threat: خطر، تهدید، تهدید کردن، ترساندن

 

کدها و رمزهای یادگیری این لغت:

کدینگ۱: روی لیوان بعضی بیمارا نوشتن قرص که وقتی بیمار از اون لیوان آب می خوره دردش تسکین پیدا کنه.

کدینگ۲: پروژه های ریلی و جاده ای جایگزین پروژه های دریایی و هوایی شد و خیال همه مردم رو آسوده کرد.

……………………………………………………

لغت ۱۲ درس ۲۱ کتاب ۵۰۴

Baffle - لغت 12 درس 21 کتاب 504
Baffle – لغت ۱۲ درس ۲۱ کتاب ۵۰۴

Baffle / ˈbaf(ə)l /

Be too hard to understand or solve, bewilder, confuse; frustrate (Verb & Noun)

  1. How so mediocre* a player earned so much money baffled me.
  2. The topic* of relativity is a baffling one.
  3. Sherlock Holmes would undoubtedly* have been baffled by the way the crime was committed.

 

چیزی که درک یا حل آن بسیار دشوار باشد، مبهوت کردن، گیج یا گمراه کردن، مغشوش کردن، دستپاچه کردن، پریشانى، اهانت (فعل و اسم)

الف) اینکه چگونه چنین بازیکن متوسطی این همه پول بدست آورده، مرا متحیر ساخت.

ب) مبحث نسبیت موضوع گیج کننده ای است.

ج) « شرلوک هلمز » بی شک از نحوهی ارتکاب جنایت گیج شده بود.

 

یادآوری معنی چند لغت بکار رفته در مثال های بالا:

  • mediocre: وسط، متوسط، معمولی
  • topic: موضوع، مبحث، عنوان، سرفصل
  • relativity: نسبتا، نسبى بودن، نسبیت
  • undoubtedly: بدون شک
  • commit: مرتکب شدن، متعهد به نجام امرى نمودن

 

کدها و رمزهای یادگیری این لغت:

کدینگ۱: با فلفل میشه هندی ها رو گیج کرد.

کدینگ۲: درک اینکه کِی بُلُف می زنه کِی راست می گه بسیار مشکله.

کدینگ۳: معماری برج ایفل آدم رو گیج و مبهوت می کنه.

 

……………………………………………………

برای دیدن پست های مرتبط و مطالعه سایر لغات کتاب ۵۰۴ به همراه کدینگ و توضیحات مربوطه، اینجا را کلیک کنید

……………………………………………………

About Ahmad Osmani

Ahmad Osmani
I am Ahmad Osmani, an English teacher, and translator. I have more than 15 years of experience. I have been the administrator and writer of the website since its creation. I have studied Translation Studies and English Language. I love learning and teaching different languages. My main profession is writing and translating and sometime I teach English in my free time.

Check Also

روش های کمک به کودکان برای یادگیری زبان انگلیسی

انواع روش های کمک به یادگیری زبان انگلیسی کودک

کودکان از همان روزهای ابتدایی زندگی آماده یادگیری خیلی چیزها در زندگی خود هستند. توانایی …

درس اول کتاب بیگ فان 1

درس اول کتاب بیگ فان 1

کتاب های Big Fun (بیگ فان) مجموعه ای از کتاب های محبوب کودکان برای آموزش …

ترجمه آهنگ The Heart Wants What It Wants سلنا گومز

ترجمه آهنگ The Heart Wants What It Wants سلنا گومز

ترجمه آهنگ The Heart Wants What It Wants سلنا گومز در این پست به ترجمه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

آموزش مکالمه زبـان انگلیســی