لغت دوازدهم از درس ۷ کتاب ۵۰۴
…………………………………..
Unforeseen / ‘ˌʌn.fəˈsiːn /
Not known beforehand; unexpected
- We had some unforeseen problems with the new engine.
- The probe* into the congressman’s finances turned up some unforeseen difficulties.
- The divers faced unforeseen trouble in their search for the wreck.
از قبل نامعلوم، غیرمنتظره، پیش بینی نشده
- مشکلات پبش بینی نشده ای با موتور جدید داشتیم.
- تحقیق پیرامون امور مالی عضو کنگره، مشکلات پیش بینی نشده ای به همراه داشت.
- غواصان در جستجو برای لاشه ی کشتی، با مشکل غیر منتظره ای روبرو شدند.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اون فرصت پیش بینی نشده بود ، کی فکر می کرد قیت سکه انقدر بره بالا.