در این پست عبارات و اصطلاحاتی خدمت شما معرفی می شود که در آنها از واژه “Read” به معنی “خواندن” استفاده شده است. واژه ی “Read” از لحاظ گرامری تنها نقش فعل را دارد. معنی Read در دیکشنری فارسی و انگلیسی بصورت زیر آمده است:
Read:
قرائت کردن ، باز خواندن ، تعبیر کردن، خواندن
معانی مختلفی که برای این واژه در فرهنگ لغت انگلیسی یه انگلیسی آکسفورد ذکر شده به همراه چندین مثال برای درک بهتر آن به صورت زیر می باشد:
Read / riːd /:
Verb
- Peruse, study, scrutinize, look through; pore over, be absorbed in; run one’s eye over, cast an eye over, leaf through, scan, flick through, skim through, thumb through
e.g. He was reading the newspaper.
- Read out / aloud, recite, declaim
e.g. He read a passage of the letter. - Decipher, make out, make sense of, interpret, understand
e.g. I can’t read my own writing.
- Interpret, take (to mean), construe, see, understand.
e.g. His remark could be read as a criticismRead
- Indicate, register, record, display, show
e.g. The dial read 70mph. - Study, take; N. Amer. & Austral. / NZ major in
e.g. She read modern history.
Noun
Perusal, study, scan; look (at), browse (through), leaf (through), flick (through), skim (through).
e.g. have a read of this book.
Source: Oxford
نکته۱
در زبان انگلیسی از نظر معنی واژه ای “Study” واژه ای نزدیک به واژه ی “Read” است؛ منتها تفاوتی که این دو واژه با هم دارند این است که study به معنی مطالعه کردن و یا درس خواندن است اما واژه ی Read به معنی آن نوع از خواندن است که حالت تفننی و تفریحی داشته باشد و یا برای کسب اطلاعات عمومی در زمیته ای خاص باشد. مثلا خواندن کتاب داستان و یا روزنامه. اما برای آن نوع از خواندن کتاب که برای یادگیری به منزله درس خواندن و نمره گرفتن باشد از واژه ی Study استقاده می شود.
نکته ۲
همراه با واژه ی Read از دو واژه ی مرتبط legible (خوانا) و illegible (ناخوانا) نیز استفاده می شود که این دو واژه جزو واژه ها و کلمات مرتبط با Read می باشد.
قرائت کردن ، باز خواندن ، تعبیر کردن |
Read |
دیسک فشرده که فقط می تواند خوانده شود، فلاپی دیسک حافظه فقط خواندنی CD-ROM در کامپیوتر |
Compact Disk Read Only Memory |
حافظه ی الکتریکی قابل پاک شدن و قابل برنامه ریزی فقط خواندنی، حافظه ی فقط خواندنی در کامپیوتر و دستگاههای دیجیتال که تنها بخشی از آن بوسیله ی دستگاههای الکتریکی قابل پاک شدن می باشد. |
Electrically Erasable Programmable Read Only Memo (EEPROM) |
رفتن به منظورخواندن ایمیل (اینترنت) |
Going to Read Mail |
خواندن هفتاره، خواندن هفتگی پیامبران به دنبال بخش های هفتگی خواندن تورات – هفتاره عبارتی است که در زبان عبری استفاده می شود و وارد زبان انگلیسی نیز شده و به معنی هفتگانه و یا هفتگی می باشد و با عدد هفت ارتباط دارد (احتمالا از زبان فارسی گرفته شده باشد) | Haftarah read |
حافظه قابل خواندن و قابل برنامه ریزی در کامپیوتر – حافظه ای که فقط خواندنی است و می تواند دوباره برنامه آن را نوشت |
Programmable Read Only Memory (Computers) |
حافظه ی فقط خواندنی، حافظه ی کامپیوتری که به راحتی قابل دسترسی است اما اجازه ی تغییرات داده های آن را نمی دهد |
Read Only Memory |
خواندن پرسش و پاسخ – FAQ شکل اختصاریFrequently Asked Questions و به معنی سوالات متداول پرسیده شده می باشد. (زبان عامیانه در اینترنت) |
Read The FAQ |
دستورالعمل لعنتی را بخوانید، پاسخی عصبانی به یک کاربر اینترنت که از او خواسته شده قبل از خواندن دفترچه ی راهنمای کاربر در مورد موضوع مورد نظر، سوالات احمقانه ارسال نکند |
Read The Fucking Manual RTFM |
دستورالعمل را بخوانید، دفترچه ی راهنمای کاربر را بخوانید، یک عبارت عامیانه در اینترنت، نسخه مودبانه RTM یاRTFM |
Read The Manual |
خواندنی نوشتنی، قابلیت یک فایل یا دستگاه دیجیتال که می توان از روی آن خواند و یا چیزی را روی آن نوشت |
Read Write |
حافظه ی فقط خواندنی استاتیک، حافظه ای که محتویات خود را بدون نیاز به تجدید سیگنال های حافظه از CPU، و SRAM ذخیره می کند |
Static Read Only Memory |
اصطلاحی در کامپیوتر که اطلاعات و داده ها را می توان یک بار روی حافظه ای نوشت و به تعداد نامحدودی آن را خواند، مانند CD-ROM |
Write Once Read Many (Computers) |
لب خوانی، درک گفته های کسی با تماشای حرکات لب او |
lip read |
کسی که فقط می تواند بخواند یا باید بخواند |
one has only to read |
خواندن یک متن یا بخشی از یک متن |
read a passage from |
خواندن با صدای بلند |
read aloud |
خواندن بین خطوط، شناسایی معنای پنهان لابلای یک نوشته |
read between the lines |
خواندن خواب ها و رویاها، تجزیه و تحلیل رویاها، پیدا کردن معنای خواب ها و رویاها |
read dreams |
خواندن حقوق کسی برای او، اعلام حقوق قانونی کسی به او (قبل از دستگیری اش) |
read him his rights |
مشخص کردن معنی خاص چیزی، پیدا کردن معنایی خاصی |
read into |
خواندن قانون، مطالعه ی قانون، مطالعه ی سیستم قضایی |
read law |
خواندن ادامه ی مطلبی، خواندن مطلب بیشتر درباره چیزی |
read on |
ذهن کسی را خواندن، آگاهی یافتن از آنچه در افکار یا ذهن کسی می گذرد، آگاهی از احساسات درونی کسی و یا آنچه به آن فکر می کند |
read one’s mind |
با صدای بلند خواندن، خواندن با صدای رسا، انتقال داده ها از طریق فرستنده رادیویی؛ اطلاعات ارسال شده در کامپیوترها و دستگاه های دیجیتال |
read out |
خواندن معماها و پازل ها، حل پازل، حل معماها |
read riddles |
کسی که به عنوان شورشی و آشوبگر خوانده می شود، یک نفر را به شدت و به صورت رسمی سرزنش و یا توبیخ کردن |
read someone the riot act |
خواندن نقشه، درک وضعیت، تجزیه و تحلیل یک وضعیت |
read the map |
خواندن افکار کسی، خواندن آنچه در ذهن کسی می گذرد |
read thoughts |
خواندن به خواب، قبل از خواب مطالعه کردن، خواندن یک داستان تا زمانی که شخص به خواب می رود |
read to sleep |
مراسم خواندن تون، مسابقه ای برای جمع آوری کمک های مالی که در آن شرکت کنندگان هر چه می توانند باید تعداد بیشتری کتاب بخوانند و کمک های مالی از طرف خیرین به ازی تعداد کتاب های خوانده شده تعهد و تقبل خواهد شد |
read-a-thon |
اصطلاحی به معنی آسانی و راحتی کتاب خواندن که برای کتابی استفاده می شود که خواندن و درک آن آسان باشد و یا کتاب جالب، خوب، و جذابی باشد |
the book reads well |
خوب خوانده شده، دارای آگاهی و اطلاعات زیاد، کسی که کتاب های بسیاری خوانده باشد |
well-read |
لابلای خطوط و متن را خواندن، آگاهی از اطلاعات موجود بین خطوط، از چیزی در یک متن به چیز دیگری رسیدن، چیزی را نسبت دادن |
read something into something |
مطالعه کردن، خواندن |
read up on |