لغت ۹ از درس ۱۷ کتاب ۵٠۴
…………………………
Nourish / ‘nɜrɪʃ /’nʌ- /
Make or keep alive and well, with food; feed; develop an attitude
- A diet of nourishing food is served to every hospital patient.
- It was easy to detect* that the skinny boy was not well nourished.
- After the operation, our doctor plans to nourish my mother with vitamins and good food.
با غذا سالم و سرحال نگه داشتن، تغذیه کردن
- در بیمارستان، به هر بیمار یک رژیم غذایی مغذی داده می شود.
- تشخیص اینکه آن پسر لاغر خوب تغذیه نشده بود، آسان بود.
- بعد از عمل جراحی، پزشک قصد دارد با ویتامین و غذاهای خوب مادرم را تقویت کند.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: خورشید با نورش همه کره زمین رو تغذیه می کنه.
کدینگ۲: یه بدنسازا واسه تقویت کردن و پرورش عضلاتش به جای ناهارش هایپ می خوره!
کدینگ۳: آدمای کچل با تغذیه سالم ریش نو در میارن!