لغت ۵ از درس ۱۷ کتاب ۵٠۴
……………………………………
Misfortune / mɪs’fɔrtʃən /-‘fɔː- /
Bad luck
- It was my misfortune that our car wasn’t thoroughly* checked before the trip through the desert.
- Being bitten by the vicious* dog was quite a misfortune for Tommy.
- I had the misfortune of working for a greedy* man.
بد شانسی
- از بد شانسی من بود که قبل از سفر به صحرا اتومبیل ما کاملا بررسی نشد.
- بد شانسی “تامی” این بود که یک سگ وحشی او را گاز گرفت.
- بد شانسی من بود که برای یک آدم حریص کار می کردم.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ ۱: Fortune رو که حفظ کردید می شه خوش شانسی، پس چون پیشوند منفی ساز داره می شه بدشانسی.
کدینگ۲ :علی هم مثل فری جون آدم بدشانسه.