Julia’s News – آموزش ویدیویی مکالمه زبان انگلیسی (۱۵)

درس پانزدهم مکالمه ویدویی Lifetime
درس پانزدهم مکالمه ویدویی Lifetime

قسمت پانزدهم مکالمه ویدیویی – Julia’s News (اخبار جولیا)

قسمت پانزدهم و یا همان قسمت اول مکالمه ویدیویی از فصل سوم مجموعه Lifetime و از مجموعه آموزشی Oxford English Learning

در قسمت قبلی این سریال مشاهده کردید که رابطه جولیا و تیم به دلیل مشکلات کاری تیم تا حدود زیادی دچار مشکل شد. این مشکل با سوءتفاهمی که در بین آنها بوجود آمد نه تنها حل نشد بلکه بدتر هم شد و رابطه ی آنها را کاملا به مرحله بحرانی کشاند. در این قسمت و در ادامه همان داستان های قبلی که فصل سوم این مجموعه با آن آغاز می شود، جولیا خبر استخدام و امضای قرارداد همکاری خود در شبکه Apex TV را که تا بحال به عنوان یک کارآموز در آن مشغول به کار بود از مدیریش می گیرد و بسیار از این خبر خوشحال می شود. جولیا که خبر خوش استخدام و قرارداد کاریش او را به وجد آورده هر بار که می خواهد این خبر را به دوستان و همکاران خود اعلام کند مساله ای پیش می آید و مانع از اعلام این خبر او می شود و البته داستان حضور مهمان جدید در محل کارشان نیز مزید بر علت می شود.

بهتر است خودتان این قسمت را چندین بار ببینید که مدت زمان آن  ۶:۰۸ دقیقه می باشد و به دقت به تلفظ کلمات و جملات بکار رفته در آن توجه کنید و هر جا با مشکل معنی جملات مواجه شدید به متن ترجمه شده مراجعه کنید تا این یادگیری بتواند بهترین بازدهی را برای شما به همراه داشته باشد. متن دیالوگ و ترجمه فارسی آن که در پائین تقدیم شما می گردد.

قسمت قبلی (قسمت ۱۴) این مکالمه را در اینجا ببینید.

قسمت بعدی (قسمت ۱۶) این مکالمه را در اینجا ببینید.

متن زیرنویس و فیلمنامه ی این قسمت:

Julia’s News

خبر های جولیا

You wanted to see me, Martha?

مارتا، شما می خواستید من رو ببینید؟

What?
Oh, yes, Julia. Sit down. Um …
How long have you been at Apex TV now?

چی؟
آه، بله، جولیا. بشسین. ام …
تو الان چند وقته که در تلویزیون Apex هستی؟

Let’s see. I started in September last year.
So about a year.

بیایید ببینیم. من در ماه سپتامبر سال گذشته شروع کردم.
بنابراین حدود یک سال است.

And so far you’ve worked with me on the food programme.
You’ve done some interviews…
…and you’ve done quite a lot of research, too.
But how do you see yourself in, say, five years’ time…
…as a reporter, a researcher, a producer

و تا کنون شما در برنامه غذا با من کار کرده اید.
شما مصاحبه هایی انجام داده اید …
… و تحقیقات خیلیی زیادی هم انجام داده ای.
اما خودت به چه عنوانی می بینی، بگو پنج سال …
… به عنوان یک خبرنگار، یک محقق، یک تهیه کننده

Definitely a producer.
Production’s what I like best.

مطمئنا به عنوان یک تهیه کننده.
تهیه کنندگی چیزی است که من بیشتر دوست دارم.

I thought so.
Well, I’m pleased to tell you that from next month…
…you’re no longer a trainee, but an assistant producer.
And we’re going to give you a permanent contract.

من هم این چنین فکر  میکنم
خوب، من خوشحالم که بهت بگم که از ماه آینده …
.. شما دیگر کارآموز نیستید، بلکه یک دستیار تهیه کننده خواهی بود.
و ما قصد داریم یک قرارداد دائمی به شما بدهیم.

What – really That’s wonderful! Thank you.

چی – واقعا این فوق العاده است! متشکرم.

Sorry to interrupt. Alan Meredith is waiting to see you.
And, er, is it all right if I go now

با عرض پوزش که حرفاتونو قطع میکنم. شدن آلن مردیت منتظر دیدن شماست.
و، اه، اشکالی نداره که الان برم؟

Rebecca’s very quiet this morning.

ربکا امروز صبح بسیار ساکت است.

She always gets nervous when she sees her family.

او همیشه که خانواده اش را می بیند، عصبی می شود.

Oh yes. She’s going to her sister’s graduation.
Anyway, come and meet Alan Meredith.
He’s from Australia.
He’s visiting us for a couple of days.
Um, I’d like you to look after him, show him around…
…introduce him to people. You know the sort of thing.

آه بله. او به (مراسم) فارغ التحصیلی خواهرش می رود.
به هر حال، بیا و آلن مردیت را ببین.
او اهل استرالیا است.
او چند روزی را برای دیدن ما اینجا خواهد بود.
ام، من ازت می خواهم که مراقیش باشی (بهش توجه کنی)، و اطراف رو بهش نشون بده …
اونو به افراد معرفی کن. می دانی این چنین کارها.

What do you do at Kangaroo TV, Alan?

آلن شما در شبکه تلویزیونی  Kangaroo TV چه کار میکنید؟

I’m the Marketing Manager.

من مدیر بازاریابی هستم.

And what are you doing in the UK?

و در بریتانیا چه کار می کنید؟

We buy a lot of British programmes and we sell some to the UK, too.
So I’m visiting the TV stations that we deal with.

ما بسیاری از برنامه های بریتانیایی را خریداری می کنیم و بعضی ها را نیز به انگلیس می فروشیم.
بنابراین من از ایستگاه های تلویزیونی که با آنها کار می کنیم دیدن می کنم.

 

Gary! Can I introduce you to Alan Meredith from Australia
Alan, this is …

گری! آیا می توانم شما را به آلن مردیت از استرالیا معرفی کنم؟
آلن این است …

You don’t need to introduce this man.
It’s Gary Fenton, the news reader.
Pleased to meet you.
You’re very well-known down under.
We broadcast your News from the UK programme every week.
It’s one of our most popular shows.

شما لازم نیست که این مرد را معرفی کنید.
این گری فنتون، گوینده خبر است.
از دیدن شما خوشحالم.
شما در اقیانوسیه بسیار شناخته شده هستید. (نکته: عبارت down under به معنی استرالیا و نیوزلند یا همان اقیانوسیه می باشد)
ما برنامه های خبری شما را هر هفته از برنامه بریتانیا پخش می کنیم.
این یکی از محبوب ترین برنامه های تلویزیونی ما است.

Really Well, I’m just going to record something for that now.
Would you like to come and watch

واقعا خوبه، من دارم میرم چیزی را برای آن (برنامه) ضبط کنم.
آیا میخوای بیایی و ببینی؟

But we’re on our way to see Frederick.

اما ما توی راه دیدن فردریک هستیم.

I saw him leaving about half an hour ago.
He’s having lunch with the Prime Minister.

من حدود نیم ساعت پیش دیدم که او داشت می رفت.
او با نخست وزیر نهار می خورد.

OK with you then, Julia.

خوب پس جولیا بعدا می بینمت (البته این جمله میتونه به این معنی هم باشه: بودن با تو خوب بود جولیا)

Yes, it’s fine. Oh, by the way, Gary, I’ve got some good news. I’ve been …

بله اشکالی ندارد.آه، راستی،گری، من خبر خوبی دارم. من شدم …

Sorry, Julia. Duty calls.

ببخشی جولیا، باید به کارم برسم فعلا (الان باید وظیفه ام را انجام بدم)

What a day!
Do you know, we’ve done a report on traffic congestion…
…every year for the last four years.
And then we were sitting in a traffic jam for two hours!
I’ve been in this job too long.

چه روزی!
آیا می دانی، ما هر ساله برای چهار سال گذشته گزارشی در مورد حجم ترافیک تهیه کرده ایم.
و پس از آن ما دو ساعت در ترافیک سنگین نشسته ایم!
من مدت زیادی در این کار بوده ام (چنین تجربه بدی داشته ام)

But you used to enjoy it.

اما تو معمولا  از آن لذت می بردی.

– Hello, lads.

– سلام بچه ها (lads به معنی بچه ها، پسرها، دخترها، خانم ها، آقایان و … می باشد)

– Hi, Simon.

– سلام سایمون

– Everything all right

–  همه چیز مرتب است؟

– Yeah. Great.

– بله عالیه .

– Excellent.

– عالیه.

I wouldn’t mind his job.

من به کارش توجهی نمی کنم. (mind به معنی توجه کردن هست در اینجا)

What Foreign reporter

چه خبرنگار خارجی؟

Travelling to different places all the time That would be great.

سفر همیشگی به جاهای مختلف، باید عالی باشد.

Hi.

سلام.

Hi, Julia. Are you on your own?

سلام جولیا. آیا خودت تنها هستی؟

No, I’m looking after this guy from Australia.
He’s just making a phone call. I’ve got some news.

نه، من دنبال این مرد از استرالیا هستم. (look after به معنی مراقب بودن ، مواظب بودن ، توجه داشتن به … می باشد)
او دارد با تلفن حرف می زند. من چندتا خبر دارم.

Well, let me get you a drink first. White wine

خب، بگذار اول برات یک نوشیدنی بگیرم. شراب سفید

We had some trouble yesterday with Jason and Kylie.
When I got home, they were playing football in the garden.
And they kicked the ball through the neighbours’ window.

ما دیروز با جیسون و کایلی مشکلاتی داشتیم.
وقتی من به خانه رسیدم، آنها در باغ بازی میکردند.
آنها توپ را  به پنجره همسایه ها زدند.

Oh dear.

اه عزیزم.

But that wasn’t all.
Our neighbours had just sat down for dinner…
…and the ball landed right in the middle of the table.
There was food and glass everywhere.

اما این همه ش نبود.
همسایه های که تازه سر میز شام نشسته بودن (که شام بخورند) و توپ درست افتاده بود وسط میز شام.
همه جا غذا و شیشه پخش شده بود.

There you go. Now what’s this news

بفرما.حالا این خبر چی هست؟

Sorry about that.

با عرض پوزش.

Alan, let me introduce you to Tim Barnes.

آلن، اجازه بدید شما را به تیم بارنز معرفی کنم.

Tim’s one of our reporters, and Sean Casey.
Sean’s a cameraman.

تیم یکی از خبرنگاران ماست و شان کیسی.
شان فیلمبردار است.

Oh, excuse me.
Hello. Tim Barnes.
When
Can’t Pete cover it We’ve just finished for the day.
OK. There’s been an accident at the airport.
Oh, would you like to come along with us

آه، ببخشید.
سلام. تیم برنز (هستم)
چه موقع؟
پیت نمی توانیم این را پوشش بدهم، ما تازه کار امروز را به پایان رساندیم.
باشه. تصادفی در فرودگاه اتفاق افتاده است.
آه، می خوای با ما همراهی کنی و بیای؟

Julia Sorry. I keep doing this.

ببخش جولیا. من این کار را انجام میدهم

That’s OK.

اشکالی ندارد.

You can tell me more about Australia on the way.
Bye. Might see you later.

شما می توانید در راه در مورد استرالیا بیشتر حرف بزنید.
خدا حافظ. شاید بعدا ببینمت.

Hi Rebecca. What are you doing?

سلام ربکا چه کار می کنی؟

I’m writing my Christmas list.

من دارم لیست کریسمس را می نویسم.

In September!?
I haven’t even started to think about buying Christmas presents yet.

در سپتامبر!؟
من هنوز هم  به خرید هدایای کریسمس فکر هم نکرده ام.

There’s nothing wrong with being organised.

برنامه ریزی کردن مشکلی داره؟

No, no, nothing at all.
Anyway, I’ve got some news.

نه، نه، هیچ اشکالی ندارد.
راستی من چندتا خبر دارم.

Don’t put that there!
I’m sorry, Julia. I’ve just had a bad day.

آن را  آنجا قرار نده
ببخش جولیا. من واقعا روز بدی داشتم.

What’s wrong?

مشکل چیه؟

My parents. It’s always the same.
“Cindy’s the first person in the family to get an MBA degree.
“Isn’t she doing well”
And then it always turns to:
“Are you still working at that TV station, Rebecca
“Why don’t you look for something better”

والدین من. همیشه همینجوری هستند.
“سیندی اولین فرد در خانواده است که مدرک MBA می گیرد.
“آیا او کار خوبی نمی کند”
و همیشه تبدیل به این میشه:
“آیا هنوز در آن ایستگاه (شبکه) تلویزیونی، کار می کنی ربکا؟
“چرا دنبال چیزی بهتر نیستی”

That’s not fair. You’re very good at your job.

این عادلانه نیست. تو که در کارت خیلی خوب هستی.

I know. And I like the people.
Anyway, what’s your news.

میدانم. و من مردمو دوست دارم
بگذریم، خبرت چیه؟

Oh, nothing important.
Would you like a cup of tea or something?

اوه، چیز مهمی نیست.
آیا یک فنجان چای، چیزی دوست داری بیارم؟

Do you want to hear my news
I’ve been promoted to assistant producer.
And I’ve got a permanent contract.
That’s wonderful, Julia. Well done!

میخواهی خبر من را بشنوی
من به عنوان دستیار تولید کننده ترفیع گرفته ام.
من یک قرارداد دائمی دارم
جولیا فوق العاده است آفرین!

لینک دانلود این ویدیو از آپارات با کیفیت پائین (۱۴۴P) و با حجم ۵ مگابایت

لینک دانلود این ویدیو از آپارات و با کیفیت متوسط (۲۴۰P) و با حجم ۱۱ مگابایت

لینک دانلود این ویدیو از آپارات و با کیفیت خوب (۳۶۰P) و با حجم ۲۱٫۴ مگابایت

زمان ویدیو: ۰۰:۰۶:۰۸

برای دیدن پست های ویدیویی مربوط به آهنگ های زبان انگلیسی اینجا را کلیک کنید

برای دیدن سایر پست های ویدیویی اینجا را کلیک کنید.

About Ahmad Osmani

Ahmad Osmani
I am Ahmad Osmani, an English teacher, and translator. I have more than 15 years of experience. I have been the administrator and writer of the website since its creation. I have studied Translation Studies and English Language. I love learning and teaching different languages. My main profession is writing and translating and sometime I teach English in my free time.

Check Also

روش های کمک به کودکان برای یادگیری زبان انگلیسی

انواع روش های کمک به یادگیری زبان انگلیسی کودک

کودکان از همان روزهای ابتدایی زندگی آماده یادگیری خیلی چیزها در زندگی خود هستند. توانایی …

درس اول کتاب بیگ فان 1

درس اول کتاب بیگ فان 1

کتاب های Big Fun (بیگ فان) مجموعه ای از کتاب های محبوب کودکان برای آموزش …

ترجمه آهنگ The Heart Wants What It Wants سلنا گومز

ترجمه آهنگ The Heart Wants What It Wants سلنا گومز

ترجمه آهنگ The Heart Wants What It Wants سلنا گومز در این پست به ترجمه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

آموزش مکالمه زبـان انگلیســی