لغت چهارم از درس ۶ کتاب ۵۰۴
Employee / /ɪmˈplɔɪ.iː/ /ˌem.plɔɪˈiː / a person who works for pay
…………………………..
- The employees went on strike for higher wages.
- My boss had to tire many employees when meat became scarce.*
- Joey wanted to go into business for himself and stop being an employee.
…………………………..
شخصی که در ازای مزد کار می کند، کارمند
…………………………
- کارگران برای دستمزد بالاتر اعتصاب کردند.
- وقتی گوشت کمیاب شد، رئیس مجبور شد کارمندان زیادی را اخراج نماید.
- “جوی” می خواست برای خودش کار کند و از کارمند بودن دست کشید.
…………………………..
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: اینم پلوی کارمندی من دیگه عروسیم پلو نمی دما.
کدینگ۲: این پلو رو مستخدممون پخته و گر نه دست پخت مادرم تکه.