لغت دوم از درس ۶ کتاب ۵۰۴
Detect / dɪ’tekt /
find out; discover
پی بردن، کشف کردن
Sam Spade detected that the important papers had vanished.
“سام اسپید” پی برد که برگه های مهم ناپدید شده اند.
From her voice it was easy to detect that Ellen was frightened.
از صدای “الن” به آسانی می شد پی برد که ترسیده است.
We detected from the messy room that a large group of people had assembled.
از اتاق بهم ریخته پی بردیم که گروه بزرگی از مردم در آنجا گردهم آمده اند.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: فکر کن نمره دیکتت صفر شده بعد بابات بفهمه.
کدینگ۲: دِ تیکه ننداز بهش میفهمه آبرومون میره.