لغت دهم از درس ۶ کتاب ۵۰۴
………………………..
Client / ‘klaɪənt /
person for whom a lawyer acts; customer
a. The lawyer told her client that she could predict* the outcome of his trial.
b. My uncle tried to get General Motors to be a client of his company.
c. If this restaurant doesn’t improve its service, all its clients will vanish.*
شخصی که وکیل برای او کار می کند، موکل، مشتری
وکیل به موکلش گفت می تواند نتیجه محاکمه اش را پیش بینی کند.
عموی من سعی کرد شرکت جنرال موتور را وادار کند یکی از مشتریان شرکتش باشد.
اگر این رستوران خدماتش را بهتر نکند تمام مشتریانش ناپدید می شوند.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: کلانتری محله مون کلی مشتری و موکل داره.