لغت نهم از درس ۴ کتاب ۵۰۴
Circulate / ‘sɜːkjʊleɪt /
Go around; go from place to place or person to person.
پخش شدن، از مکانی به مکانب یا از شخصی به شخصی رفتن
A fan may circulate the air in summer, but it doesn’t cool it.
پنکه در تابستان می تواند هوا را پخش کند اما آن را خنک نمی کند.
My father circulated among the guests at the party and made them feel comfortable.
پدرم در مهمانی میان مهمان ها حرکت می کرد تا آنها احساس راحتی کنند.
Hot water circulates through the pipes in the building , keeping the room warm.
آب داغ از میان لوله های ساختمان پخش می شود و اتاق را گرم نگه می دارد.
کدها و رمزهای یادگیری این لغت:
کدینگ۱: این حبه سیر کو بوش همه جا پخش شده.
کدینگ۲: با سیر کولَتُ (کوله پشتی) پر کن تا بوش همه جا پخش بشه.
کدینگ۳: بلیط سیرک وقتی منتشر شد تو دست همه گردش کرد تا به دست من برسه.